خلاصه ماشینی:
"از جمله دلایلی که برای افول این جنبش ذکر میشود،عبارتند از:عدم استقلال آن از الهیات و فلسفه دین،فقدان نظریه جامع،روشهای ضعیف برای گردآوری دادهها،وجود کشمکش و تقابل میان پژوهشگران و موضوعات به سبب سرمایهگذاری شخصی در دین،تمرکز علوم اجتماعی در حال توسعه بر پدیدارهایی که برای مطالعه علمی مناسبتر هستند، پیدایش رفتارگرایی در درون روانشناسی دانشگاهی،و تعهد شدید رویکردهای روانکاوانه به مطالعه پدیدارهای دینی(نگاه کنید به بیت -هالامی 1974،ص 8-87).
در اینجها کهنالگوی خداوند بسیار مهم است و یونگ گاهی اوقات این کهن الگو را بهعنوان امری در نظر میگیرد که عملا معادل با ناخودآگاه و از اینرو معادل با کلیت کهنالگوها است، اما برخی از اوقات نیز آن را بهعنوان کهنالگوی اصلی و والاترین کهنالگو توصیف میکند که کهنالگوهای دیگر را نظم میبخشد (نگاه کنید به یونگ 1969،صص 81،9-468).
همچنین تحلیل یونگ از سنتهای دینی مورد نقد قرار گرفته است از این جهت که آنها را گاهی اوقات بهعنوان نمونههایی از مفاهیم روانشناختی خود معرفی میکند(نگاه کنید به پارسونز 2001،ص 235).
بیش از همه،به رغم رویکرد مثبت یونگ به دین،وی بارها مورد این اتهام قرار گرفته است که دین را به روانشناسی تقلیل داده است،بهویژه &%16805DMKG168G% (به تصویر صفحه مراجعه شود) به علت اصرار و تأکید وی بر این امر که روان،یگانه واقعیتی است که بیواسطه تجربه میشود(نگاه کنید به پالمر 1997،صص 96- 166).
با وجود این،در آزمایشگاهها و محیطهای دیگری که کاملا قابل کنترل هستند، پژوهشهایی درباره حالات فیزیولوژیکی افرادی صورت گرفته است که به عبادت پرداخته بودند و نیز مشاهداتی در مورد افرادی صورت گرفت که تجربههای دینی از طریق مواد مخدر،هیپنوتیز و تکنیکهای دیگر برای آنها به وجود آمده بود(نگاه کنید به بیت-هالامی و آریگل 1997،ص 9-85).
niarreT eht gnippaM:ygolohcysP dna noigileR."