چکیده:
بخش تعاون یکی از سه رکن اصلی اقتصاد ایران و رکن ضعیف نگه داشته شدهء آن است.نگاهی کوتاه به بخش تعاون در سالهای گذشته و مقایسهء آن با بخشهای دولتی و خصوصی نشان میدهد که این بخش به هیچوجه از جایگاه شایستهء خود بر اساس قانون اساسی برخوردار نیست و تمهیدات جدی در این زمینه را طلب میکند. شاید مهمترین سبب این امر،نگاه تنگ و باور اندک به تعاون بهسان یک رویکرد در جهت توسعهء اقتصادی-اجتماعی است.آنچه بیشتر ترویج و تبلیغ شده است نگاهی حمایتی و امدادی به تعاون با تأکید بر نقش اجتماعی و مساواتطلبانهء آن بوده است و کمتر به بخش تعاون بهسان یک بخش اقتصادی و از آن مهمتر در حد یک استراتژی توسعه یا دستکم رکن توسعه نگاه کردهایم. این مقاله برآن است که با بازنگری در مقولهء تعاون نشان دهد که بخش تعاون میتواند در حوزهء اقتصادی با هدف و انگیزهء ایجاد سود در یک فضای رقابتی برپایهء نظام بازار حرکت کند و فرایند دوستانهای از توسعه برپایهء عدالت اجتماعی را همراه با مشارکت مردمی که از لوازم توسعه است پدید آورد.توسعهء اقتصادی برپایهء رشد تعاونیها،رویکردی است که با پرهیز از کاستیهای نظام بازار و کاهش هزینههای فزایندهء تأمین اجتماعی میتواند تأمینکنندهء سرمایهء انسانی،فیزیکی و اجتماعی در فرایند توسعه باشد.این،هنگامی ممکن است که جایگاه واقعی این بخش در اقتصاد ملی و برنامههای توسعهء کشور تبیین راهکارهای لازم برای گسترش آن درنظر گرفته شود.
خلاصه ماشینی:
"اما کشتن انگیزههای فردی و ارزشهای رقابت از یکسو و ناکارآمدی نظامهای متمرکز به دلایل زیادی که شرح آن در این مقاله نهضت تعاون به موازات رشد انقلاب صنعتی شکل گرفت و در واقع واکنشی بود به آثار منفی سرمایهداری صنعتی که ثروت جامعه را در عمل در دست قشر خاص و محدودی قرار میداد و سبب شکلگیری طبقات اجتماعی برپایهء ثروت و درآمد میشد و در همان حال گروه بزرگی از مردمان تنها سهم اندکی از درآمدهای تولید شده به دست میآورند.
*پرسش این است که چه درصدی از درآمد را باید صرف هزینهء رفاهی کرد؟ *چه تدبیری باید اندیشیده شود که سیاست و حمایتهای رفاهی دولت به بیکاری و تنپروری نینجامد؟ *آیا نظامهای گستردهء تأمین اجتماعی سبب کاهش مشارکت شهروندان در حوزهء فعالیتهای اقتصادی نمیشود؟ چنانچه نظام بازار را بستر مناسب توصعه بدانیم و اصل رقابت را بعنوان جوهر نظام بازار بپذیریم و آزادسازی و خصوصی سازی را در راه توسعه و رونق اقتصاد رقابتی به کار گیریم و در همان حال بخواهیم از آفات این نظام یعنی نامتعادلتر شدن توزیع درآمد و ثروت برکنار و نیز از آثار منفی حضور دولت در اقتصاد و نظامهای گستردهء تأمین اجتماعی مصون مانیم،چه باید کرد؟ گسترش خدمات تأمین اجتماعی و پوشش دادن کسانی که نمیخواهند کار کنند و دادن خدمات به آنان که حتی گرفتار فقر نیستند، نظامهای تأمین اجتماعی را در پارهای از کشورهای توسعه یافته در عمل تا حد یک دولت رفاه بالا برده است."