خلاصه ماشینی:
"ورنه ولک،بزرگترین منتقد اثر حاضر،نقد جدید را مفاهیمیاز مکتب کلاسیک،رمانتیک،صفات ویژهای از معناشناسی،جامعهشناسی،روانکاوی مردمشناسی میداند و میگوید:«نقد در نظر من معنای وسیعی دارد و نه تنها داوری دربارۀتکتک کتابها و نویسندگان نقد حکمی،نقد عملی و شواهدذوق ادبی،بلکه عمدتا آن چیزهایی است که دربارۀ اصول ونظریۀ ادبیات و سرشت آن،آفرینش آن،نقش و آثار آن،روابطآن با دیگر فعالیتهای بشری،انواع و ابزارها و شگردهای آن،خاستگاهها و تاریخ آن اندیشیده شده است.
3. طبق گفتۀ شهدی مرتضی مطهری:«اهل عرفان هرگاه با مفسران به پیرویاز معصومین این مطلب را که قرآن علاوه بر ظاهر،دارای باطنی نیز هست، قبول دارند ولی دسترسی به آن را فقط در انحصار اهلش میدانند که همان معصومین هستند اما عرفا خودشان،در موارد زیادی به تأویل ظواهر قرآن دست زدهاند و این باعث شده است که مفسران نسبت به آنها دیدی منفی پیدا کنند عنوان فرهنگی یاد شوند،عرفا و هرگاه با عنوان اجتماعی یادشوند،غالبا متصوفه یاد میشوند».
سعدی میگوید: {Sره عقل جز پیچدرپیچ نیست#بر عارفان جز خدا هیچ نیست#توان گفت این نکته با حقشناس#ولی خرده گیرند اهل قیاس#پس این آسمان و زمین چیستند#بنیآدم و دیو و دد کیستند#عظیم است پیش تو دریا به موج#بلند است خورشید تابان به اوج#همه هرچه باشند از آن کمترند#که با هستیاش نام هستی برند#چو سلطان عزت علم برکشد#جهان سر به جیب عدم درکشدS}به هرحال،یکی از علل مخالفت با عرفان این بود که دیگراننتوانستند معنای کامل و خالی از اشکال از وحدت وجود بیابندو بدین جهت نتوانستند آن را هضم کنند."