خلاصه ماشینی:
"اگر رمان بخواهد تصویری به نسبتکامل از واقعیت بشری عرضه و بدانچهرۀ واقعی ببخشد و در حقیقت بر آناعمال نفوذ کند،آیا چیزی طبیعیتر ازاین وجود دارد که بر ایمان از دنیاییسخن بگوید که در آن نه تنها قدر ومنزلت موسیقی به نمایش گذاشتهمیشود،بلکه ضروری است کهچگونگی پیوند لحظههای آهنگینزندگی بعضی از شخصیتها و روشگوش فرا دادن،مطالعه با نگارش آنانبا بقیۀ موجودیت و هستی آنها نشانداده شود.
مکان توصیف شده در این سفر رفتو برگشت ضروری برای مطالعه،ایستگاهی را معرفی میکند کهمیتواند با محلی که خواننده در آنقرار دارد روابط فضایی کاملا متفاوتو گوناگونی داشته باشد.
برای اینکهت توصیف ترتیب چیدناثاثیه صورت تحقق به خود بگیرد،توضیح جزئیات اشیاء پیش میآید کهپیش از این صحبتی از آنها نمیشد،توضیحی که در فضای تخیلی شکلهایدقیق و ثابتی را به وجود میآورد.
سپس در درون خانه،بالزاک با طرح ریزی نوعی نقشۀمعماری با دیدی افقی و یا دقیقتر بابرشی افقی ارتباط بین قسمتهایمختلف هر طبقه را نشان میدهد:«اینسالن به اتاق ناهار خوری راه دارد که ازآشپزخانه به وسیلۀ فضای کوچک یکپلکان جدا شده است.
ایناشیاء به این علت که پوشیده ازچربیاند،تا حدودی هویت خود را ازدست داده به نظر میآید که در غلظتهوای اینجا-که از دیگر جاها تیرهتراست-به دیوارها چسبیده و در واقعنمیتوانند از دیوارها جدا شوند:«بسیار خوب!با وجود این اشیاءمنزجر کنندۀ مبتذل،اگر آن را با اتاقناهارخوری که جنب آن واقع شده استمقایسه کنید،این سالن به نظر شماقشنگ و معطر همچون اتاق پذیرایی(به تصویر صفحه مراجعه شود)میشل بوتورزنان اشراف جلوه میکند."