چکیده:
پژوهش حاضر به منظور بررسی اثربخشی گروه درمانی شناختی- رفتاری، بر رضایت زناشویی بانوان انجام پذیرفت. نمونه پژوهش شامل 22 نفر از بانوان مراجعه کننده به کلینیک های شهر تهران بود که به شیوه در دسترس، انتخاب و بطور تصادفی در گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. گروه آزمایش 8 جلسه درمان شناختی- رفتاری با جهت گیری مذهبی دریافت کرد و گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. ابزارهای به کار رفته در این پژوهش عبارت بودند از پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ و پرسشنامه نگرش مذهبی، که هر دو از روایی و پایایی بالایی برخوردار بودند.
نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس نشان داد گروهی که تحت درمان شناختی- رفتاری با جهت گیری مذهبی قرار گرفتند در مقایسه با گروه کنترل به طور معناداری (0001/ 0>P) نمرات بالاتری را در پس آزمون در نمرات رضایت زناشویی گزارش کردند. نتیجه پژوهش حاضر علاوه بر این که موید تحقیقات قبلی مبنی بر اثرگذاری درمان شناختی- رفتاری و راهبردهای مذهبی در درمان می باشد، راهکار جدیدی را برای درمان مناسب اختلافات زناشویی ارائه می دهد.
The present study was an attempt to investigate the impacts of behavioral-cognitive therapy group with religious oriented on the woman of marital satisfaction. The participants were 22 wives attending to clinics in Tehran. They were selected trough convenient sampling and divided into control and experimental groups randomly. The experimental group received an 8- session- treatment but control group received no treatment. Therfore 22 woment who refered to psychologyical clinics in Tehran were selected by onhand sampling and randomly divided in to one experimental and one control group. the experimental group received 8 sessions of CBT techniques with religious oriented. The control group receve no intervention. The questionares were consisted of the enrich marital satisfaction inventory، and the attitud religous inventory.
The result of analysis of covariance showed that experimental group was significantly more effective than control group in increasing the marital satisfaction (p<0/0001(. The results of the present study verify the results of the previous related studies .Moreover، new guidelines for appropriate treatment of difference between the couples are also provided.
خلاصه ماشینی:
"نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس نشان داد گروهی که تحت درمان شناختی-رفتاری با جهتگیری مذهبی قرار گرفتند در مقایسه با گروه کنترل بهطور معناداری )1000/0<P( نمرات بالاتری را در پس آزمون در نمرات رضایت زناشویی گزارش کردند.
لیکن هیچیک از نظامهای نظری موجود برای همه مراجعان و مشکلات آنها کارآیی کامل را ندارد،با توجه به برخی از محدودیتهای این رویکردها پژوهشهای مختلف نشان دادهاند از طریق رویکردهای التقاطی میتوان درمانهای متفاوت و یا ترکیبی از درمانها را برای مشکلات خاص مراجعان تجویز کرد(پروچاسکا و نوراکراس،ترجمه سید محمدی،1381)و پژوهشگران متعددی لزوم پرداختن به اینگونه از روشها را به اثبات رسانیدهاند(مور،کلوس و راس موسن،2001)، چنانکه گارفیلد1و برگین2(1994)هدف از درمانهای التقاطی را بهبود بخشیدن به اثربخشی و کارآیی روان درمانی میدانند.
به این معنا که برحسب دادههای حاصل از نمرات پرسشنامه رضایت زناشویی در مرحله پسآزمون میزان رضایت زناشوئی بانوان در گروه درمان شناختی-رفتاری با جهتگیری مذهبی بهطور معناداری بیشتر از گروه کنترل میباشد.
با توجه به بالا بودن میزان اثر(0/64)در رضایت زناشویی میتوان نتیجه گرفت که درمان گروهی برمبنای اصول شناختی-رفتاری با جهتگیری مذهبی در مقایسه با گروه کنترل به طور معناداری رضایت زناشویی بانوان را بهبود بخشیده است.
با توجه به اینکه در طراحی و تدوین طرح درمان شناختی-رفتاری،مذهبی این پژوهش علاوه بر توجه به خطاهای شناختی رایج در بین زوجین،به راهبردهای رفتاری،مهارتها و موانع ارتباطی از دیدگاه دینی نیز پرداخته شده میتوان گفت این پژوهش علاوه بر اینکه مؤید تحقیقات قبلی مبنیبر اثربخشی روشهای مذهبی در درمان میباشد راهکار جدیدی را برای پیشگیری و برخورد مناسب با اختلافات زناشویی ارائه میدهد."