چکیده:
«هدایت» و «ضلالت» از سوی خدا ازجمله مباحث توحید افعالی است. هدایت منسوب به خداوند چند گونه است که از جمله آنها هدایت تکوینی است که شامل همه موجودات می شود و هدایت تشریعی که ضد ندارد (اضلال)؛ زیرا هیچ گاه خداوند حکیم با وضع قوانین، موجبات گمراهی بندگان را فراهم نمی کند. در مقابل هدایت تکوینی خدا، اضلال تکوینی است، که به معنای اضلال کیفری محقق می شود، نه ابتدایی و بدوی. شبهه چرایی اضلال از سوی خدا، پاسخ هایی را می طلبد که در آنها از زاویه های مختلف، حقیقت اضلال تبیین شده است: فعل ازاغه همان اضلال است، سقوط از آسمان توحید به دلیل شرک، به خود وانهاده شدن به دلیل طغیان، شرح صدر در کفر به دلیل ارتداد، طبع و مهر بر قلب به دلیل نقض میثاق و قتل انبیا، عدم تلاش انسان برای رشد معنوی و پرهیز از اعتصام به خدا، همگی عبارت اخرای اضلال از جانب خداست که به شکل های مختلف و دلایل گوناگون شرح داده شده است
خلاصه ماشینی:
شبهه چرایی اضلال از سوی خدا، پاسخهایی را میطلبد که در آنها از زاویههای مختلف، حقیقت اضلال تبیین شده است: فعل ازاغه همان اضلال است، سقوط از آسمان توحید بهدلیل شرک، به خود وانهاده شدن بهدلیل طغیان، شرح صدر در کفر بهدلیل ارتداد، طبع و مهر بر قلب بهدلیل نقض میثاق و قتل انبیا، عدم تلاش انسان برای رشد معنوی و پرهیز از اعتصام به خدا، همگی عبارت اخرای اضلال از جانب خداست که به شکلهای مختلف و دلایل گوناگون شرح داده شده است.
صاحب اطیب البیان، ازاغه و به خود رها شدن و به ضلالت افتادن را در تفسیر «ازاغ الله» آورده است: «أزاغ الله قلوبهم، خداوند آنها را رها فرمود و از هدایت به ضلالت افتادند.
اما تعبیر شیخ طوسی که میگوید ازاغه معادل حکم خدا به زیغ و انحراف از حق است، گرچه درست است، ولی معلوم نیست این حکم تشریعی است یا تکوینی؟ براساس آنچه ذکر شد، نیکوتر آن است که این حکم، تشریعی باشد، نه تکوینی؛ یعنی خداوند حکم میکند که این انسان، قابلیت هدایت یافتن را از دست داده است؛ مانند مهر پزشکی قانونی بر متوفی شدن کسی.
» مقصود از انتخاب آیه مذکور بیان این نکته است که خداوند میفرماید: آنها در سرگردانیشان رها میشوند، که منظور همان اضلال است؛ مانند: «و ترکهم فی ظلمات لا یبصرون؛ آنها را در ظلمات رها کرد و آنها راه را نمیبینند.
پاسخ پنجم: طبع بر قلب برای فهم حقیقت اضلال میتوان به آیه ذیل توجه کرد که خداوند عدهای از مهرزدهشدگان را در وادی کفر رها میکند که طبعا قابلیت آنها برای ایمان آوردن از بین میرود.