چکیده:
اندیشۀ تشکیل حاکمیت جهانی از گزینههایی است که همۀ شرایع درصدد تبیین اصول و ساختار آن بوده و به صورت جدی بر روی آن فعالیت میکنند و رشد و تسریع روزافزون ارتباطات، چنین امری را به یک موضوع جدی و ضروری تبدیل کرده است. دین اسلام تنها دینی است که توحید واقعی و حقیقی را تبلیغ میکند، در حالی که یهودیت با تحریف و تغییر احکام شریعت حضرت موسی( و مسیحیت نیز با ترک شریعت حضرت عیسی( از توحید دور افتاده و در ردیف مشرکان درآمدهاند، در نتیجه از ادارۀ زندگی فردی و اجتماعی انسان عاجز هستند. دین اسلام به عنوان آخرین دین الهی، ضمن تصدیق تورات و انجیل اصلی، ناسخ احکام و آموزههای آنها بوده و برخی را حذف و برخی دیگر را تکمیل نموده است و در واقع ظرفیت اعتبار شرایع دیگر با ظهور اسلام پایان پذیرفته و دین اسلام تنها دینی است که میتواند در تمام جهان حاکم شده و زندگی انسان را در همۀ ابعاد اداره کند.
The idea of global governance is one of the options that have been attempted to be explained by all religions. The principles and structure of such claims is still the focus of earnest work and an accelerating growth and increasing communication has made this a serious issue and should be attended. Islam is what we believe the purest form of monotheism and its true form while todays' Judaism has seen the change of the Moses teachings a bit and Christianity has taken distance form the original monotheism and some have approximated the pagans، and thus their faiths are incapable of managing individual and social life of man. Islam، as the final religion، while acknowledging the original scriptures of Judaism and Christianity doctrines and commandments excludes them and has removed as well as completed some of their tenets. In fact، we claim that the all religions outlived their usefulness excepts Islam which can still govern the world and the life of humans in all their aspects.
خلاصه ماشینی:
مفسران در بارۀ مرجع ضمیر «ه» در لیظهره اختلاف کردهاند: الف) برخی با صراحت بازگشت آن را به رسول تفسیر کرده (زمخشری، 1407: ج2، 265؛ اندلسی، 1420: ج5، 406؛ حقی بروسوی، بیتا: ج3، 417؛ آلوسی، 1415: ج5، 277) و گروهی نیز از ابن عباس نقل کردهاند که ضمیر به رسول یعنی پیامبر( اشاره کرده و معنای آیه چنین است: «لیعلمه الله الأدیان کلها حتی لا یخفی علیه شیء منها»؛ یعنی تا خداوند به او همۀ ادیان را بیاموزد تا هیچ چیز از آنها بر او پوشیده نماند (نک: طوسی، بیتا: ج5، 209؛ طبرسی، 1360: ج5، 38؛ رازی، 1408: ج9، 226؛ بغوی، 1420: ج2، 340؛ جرجانی، 1377: ج4، 60).
سوم، با توجه به کاربرد این واژه در روایات که در بالا به آنها اشاره شد، معنای این کلمه در (لیظهره علی الدین کله(، غلبه و پیروزی است و سیاق آیۀ قبل از این آیه نیز بر این معنا دلالت دارد: (یریدون أن یطفؤا نور الله بأفواههم و یأبی الله إلا أن یتم نوره و لو کره الکافرون( (توبه: 32) و خداوند در آیات دیگر از قبیل آیۀ 55 سورۀ نور با صراحت اعلام میکند که دین خود را در جهان مستقر خواهد ساخت: (و لیمکنن لهم دینهم الذی ارتضی لهم(؛ و قطعا دینی را که خداوند برای آنان پسندیده است، برای آنان استقرار میبخشد.