چکیده:
در احادیث متعددی بر ضرورت حمل بر صحت و به دست دادن بهترین تفسیر از رفتار و گفتار دیگران تاکید شده است. عالمان دین از این احادیث اصل حمل بر صحت را استنتاج کرده و آن را، بیشتر، در عرصه فقه به کار گرفته و بر آن آثاری مترتب ساخته اند. نگارنده در این جستار، کوشیده است تا پس از گزارش و دسته بندی این احادیث، ابعاد مختلف این اصل را کاویده و کاربست آن را در عرصه اخلاق و تفسیر رفتار دیگران به دست دهد. از این منظر، اصل حمل بر صحت بیش از آن که کارکردی فقهی داشته باشد، ناظر به نوعی عقلانیت است که با انکار آن امکان هر گونه فهمی از دیگران منتفی می شود. چنین نگرشی به این اصل، فضای فهم عقلانی و صید حقایق را بر ما می گشاید و ابزاری برای کشف و فهم واقعیت می گردد و از تحریفات شناختی ما می کاهد. با این نگاه، نویسنده بحث فعلی را در ده قسمت پی گرفته است تا شرایط و حدود کاربست این اصل را بکاود و عقلانیت آن را، بر اساس سنت حدیثی و با استفاده از یافته های روان شناختی، تبیین کند.
خلاصه ماشینی:
3. نادیده گرفتن شواهد خلاف در برخی از روایات بر این نکته تأکید شده است که حتی وجود شواهد خلاف نیز نباید اصل حمل بر صحت را مخدوش کند؛ برای مثال، در جایی که از کسی رفتاری ناخوش به ما گزارش شده است و خودش منکر آن است، از ما خواسته شده است تا چشم و گوش خویش را تکذیب کنیم و سخن او را مقدم بداریم، هرچند پنجاه تن بر ضد او گزارش داده باشند: کذب سمعک و بصرک عن أخیک فإن شهد عندک خمسون قسامه و قال لک قولا فصدقه و کذبهم؛ 2 گوش و چشمت را نسبت به بردارت تکذیب کن.
در واقع، این فهم پرسشهایی را پیش میکشد؛ از جمله آن که آیا این احادیث قابل اعتماد هستند؟ دلیل چنین حکمی چیست؟ اساسا چرا باید اصل را بر صحت، نه فساد، رفتار کسی گذاشت؟ و دامنه این تفسیر تا کجا گسترش مییابد؟ اعتبار ملا احمد نراقی با دقت مستندات اصل حمل بر صحت را گردآوری، نقل و تحلیل کرده و اعتبار آنها را سنجیده است.
وقتی میگوییم رفتار دیگران را باید حمل بر صحت کرد، مقصود چیست؟ برای مثال، کسی قرارداد بیعی منعقد نموده یا ازدواج کرده است، حال آیا باید گفت که صرف این اقدام و نیت برای صحت آن عقد کافی است و باید آن را درست شمرد؟ این جاست که فقها در باب صحت و معنای آن تحت عنوان اصاله الصحه 1 بحث کرده و گفتهاند که صحت از منظر فقهی دو معنا دارد: یکی صحیح به معنای حسن در برابر قبیح، و دیگری به معنای درست در برابر فاسد.