چکیده:
شیخ بهایی دانشمند بزرگ قرن ده و یازده هجری از هنرها و دانش های بسیاری چون معماری، شعر، ریاضی، نجوم، حکمت، فقه و حدیث بهره مند بود. اما، بی گمان، وجود طنز درآثار و افکارش و توجه او به نقد طنزآمیز، لطیفه ای غریب می نماید و مقام شیخ الاسلامی و پایگاه و منصب فقهی و دینی او در دربار صفوی و در میان مردم نیز وجود این امکان را در اندیشه و سلوک و آثار شیخ بسی دور نشان می دهد؛ با این همه واقعیت آن است که طنز به عنوان ابزاری تاثیرگذار در کار انتقاد اجتماعی اخلاقی و آگاهی بخشی اجتماعی مورد توجه شخصیت ذوفنونی چون شیخ بهایی بوده است و علاوه بر وجود چند شعر و نوشته طنزآمیز در میان آثار او، گرد آوردن و تدوین کشکول و قصه رمزی گربه و موش نیز به تنهایی از توجه شیخ بهایی به ابزار طنز و استفاده از آن در نقد رفتار و گفتار برخی مردمان حکایت دارد. در این مقاله به ظرفیت طنز و نقد اجتماعی و اخلاقی در آثار فارسی بهایی پرداخته ایم
Sheikh Bahaee، the great religious scholar of the 10th and 11th centuries (A.H.)، was also an architect، poet، mathematician، and astronaut. His high religious status as Sheikh- ul- Islam in the Safavid court and among the people makes it hard to think of the presence of satire in his works. Nevertheless، the fact is that Sheikh Bahaee has strategically employed satire as an effective means of criticism of society and morality of his time، as well as promotion of social awareness. In addition to some satiric poems and writings found in his works، he has also two completely satiric works named Kashkool (collection of writings)، and Moush- o- Gorbe (Mouse and Cat)، a symbolic story. Existence of hese works alone shows how Sheikh Bahaee concerned with satire in criticizing deeds and sayings of particular groups of people. This study then is an attempt to show the potential of satire، as well as social and moral criticism in Sheikh's Bahaee's Persian works.
خلاصه ماشینی:
اما، بی گمان، وجـود طنـز درآثار و افکارش و توجه او به نقد طنزآمیز، لطیفه ای غریب می نماید و مقام شیخ الاسلامی و پایگاه و منصب فقهی و دینی او در دربار صفوی و در میان مردم نیز وجود این امکـان را در اندیشه و سلوک و آثار شیخ بسی دور نشان می دهد؛ با این همه واقعیـت آن اسـت کـه طنز به عنوان ابزاری تأثیرگذار در کار انتقاد اجتماعی اخلاقی و آگـاهی بخشـی اجتمـاعی مورد توجه شخصیت ذوفنونی چون شیخ بهایی بوده است و علاوه بـر وجـود چنـد شـعر و نوشتة طنزآمیز در میان آثار او، گرد آوردن و تدوین کشکول و قصة رمـزی گربـه و مـوش نیز به تنهایی از توجه شیخ بهایی به ابزار طنز و استفاده از آن در نقد رفتار و گفتار برخـی مردمان حکایت دارد.
حافظ برای اینکه بگوید محتسب هـم مـی گسـاری می کند و همپیالة میخواران و چنین و چنان است ، در بیان میخواری خـود پـای او را هـم وسـط می کشد و با طنز و تمسخر ضمن اعتراف به رندی خـود و صـرفا بـرای کوبیـدن و نقـد محتسـب گناهکار می گوید: من نه آن رندم که ترک شاهد و سـاغر کـنم محتسب داند که من این کارها کمتر کنم (حافظ ، ١٣٧٩: ٢٧١) شیخ بهایی نیز ضمن تعریف و تمجید ظاهری از حاجی ریایی در ادا کـردن و اجـرای امـور و مناسک حج ، با سخنی طنز در واقع همة کارهای او را باد هوا می داند: حاجی به طواف کعبه اندرتک و پوست وز سعی و طواف هرچه کردست نکوست تـقـصـیر وی آن است کـه آرد دگـری قربان سازد به جای خود در ره دوسـت (شیخ بهایی ، ١٦٧:١٣٦١) نقد طنزآمیز در نوشته های شیخ بهایی در میان آثار شیخ بهایی دو اثر کشکول و پند اهل دانش و هـوش بـه زبـان گربـه و مـوش از ظرفیت انتقاد آمیخته به طنز برخوردارند.