چکیده:
چین به عنوان بازیگری تاثیرگذار در عرصه منطقه ای و جهانی، همواره در کانون توجه اتحادیه اروپا قرارداشته و این اتحادیه در مناسبات خود با پکن، مسائل و موضوعات مختلفی را مدنظر دارد. در این ارتباط می توان به دو متغیر حقوق بشر و اقتصاد اشاره نمود. موضع این اتحادیه نسبت به وضعیت حقوق بشر چین در نظر و عمل متفاوت بوده است؛ به گونه ای که دول اروپایی از یک سو، همواره نسبت به وضعیت نامناسب حقوق بشر در این کشور انتقاد داشته و خواستار بهبود این وضعیت و احترام دولت چین به حقوق شهروندانش شده اند و از سوی دیگر، این اتحادیه پایبندی به منافع حاصل از همکاری و مشارکت اقتصادی با پکن را مدنظر داشته و از تاثیرگذاری منفی رویکرد حقوق بشرگرایی بر روابط اقتصادی متقابل، پرهیز نموده است. بر این مبنا، پرسش اساسی این است که میزان اثربخشی مقوله حقوق بشر در روابط اتحادیه اروپا و چین به چه صورت است؟ در این زمینه، فرضیه موردنظر نیز این است که در روابط اتحادیه اروپا و چین، مولفه و متغیر حقوق بشر در مقایسه با ملاحظات اقتصادی و تجاری از جایگاه و نقش نازل تر و ثانوی برخوردار بوده است.
خلاصه ماشینی:
"موضع این اتحادیه نسبت به وضعیت حقوق بشر چین در نظر و عمل متفـاوت بـوده اسـت ؛ بـه گونـه ای کـه دول اروپایی از یک سو، همواره نسبت به وضعیت نامناسـب حقـوق بشـر در ایـن کشور انتقاد داشته و خواستار بهبود این وضعیت و احترام دولـت چـین بـه حقوق شهروندانش شدهاند و از سوی دیگر، این اتحادیه پایبندی بـه منـافع حاصـل از همکـاری و مشـارکت اقتصـادی بـا پکـن را مـدنظر داشـته و از تأثیرگذاری منفی رویکرد حقوق بشرگرایی بر روابط اقتصادی متقابل ، پرهیز نموده است .
(٢٠١٢٢٥,Noesselt) این وضعیت در شرایطی مطرح بود کـه مسـئل ه حقـوق بشـر در چـین ، باعـث نگرانی سازمانهای حقوق بشری شده و اینان گزارشهایی را نیز در جهـت افشـای رفتارهای ناقض حقوق بشر در این کشور ارائه میدادنـد؛ چنـان کـه در سـال ١٩٨٧، سازمان عفو بین الملل گزارشی را تحت عنوان «زندانیان سیاسی در جمهـوری خلـق چین » منتشر کرد.
همانگونه که پیشتر اشاره شد، اتحادیه اروپا با نوعی ناتوانی یـا اهمال در تعیین حدود اثربخشی رویکرد حقوق بشرگرایی در چهارچوب ملاحظات امنیتی خود روبه رو است ؛ که پیآمد آن را در کاهش اهمیت متغیـر حقـوق بشـر در روابط اقتصادی اتحادیه با چین میتوان مشاهده کرد؛ شرایطی کـه رهبـران اروپـا را بیش از تقابل و مواجهه ، به سوی رویکرد مبتنیبـر گفـت وگـو بـا چـین سـوق داده است ."