چکیده:
ردیف، به عنوان عنصری کمال بخش، همواره مورد توجه سخنوران سخن سنج بوده است و از جهات ضرب آهنگ موسیقایی و بلاغی، شعر را شنیدنی تر و گوش نوازتر می کند؛ البته مشروط بر آن که از نظر معانی، ارتباط تام با بافت سخن داشته و شعر، بدان نیازمند باشد. خاقانی، علاقه فراوانی به استفاده از ردیف در اشعارش دارد پیش از او، کمتر کسی را می شناسیم که به این وسعت، به عنصر ردیف و گونه های مختلف زبانی آن روی آورده باشد. ردیف های شعر خاقانی، غالبا بر اساس مفهوم کلی شعر انتخاب شده اند و بدین سان، هماهنگی بین لفظ و معنا، برقرار شده است. ردیف بیشتر اشعار او، با بافت و محتوای شعر، از لحاظ معنایی، تناسب دارد و گویای حال و هوای احساسی آن است. اغلب اشعار دیوان خاقانی، مردف هستند که اکثر این ردیف ها، در قالب های مختلف شعری، از نوع فعلی هستند، هر چند انواع دیگر کلمه: اسم، حرف، ضمیر، صفت، قید، جمله و شبه جمله نیز در ردیف های اشعار مشاهده می شود. ردیف های او در یک شعر، گاه هم معنی نیستند و از لحاظ دستوری نیز، ساختار همانند و همسو ندارند. ردیف هر بیت او، با اجزای دیگر بیت، تشکیل دهنده آرایه ادبی است که جز جنبه بلاغی آن، موسیقی زاست و می تواند برانگیزاننده احساس درونی خواننده باشد.
Whole word rhyming or "Radeef" has always attracted meticulous rhetoricians as a perfect element in poetry; it makes poetry more pleasing to the ear by adding to its eloquence and rhythm provided that it is perfectly in line with the semantic structure of the work and that the work needs it in fact. Khaghani is expressly fond of using whole word rhyming schemes in his poetry; few before him are known to have drawn so extensively upon the element of radeef and its various linguistic types.
The radeefs in Khaghani's works have usually been selected by the poet based on the general meaning of the work; thus، there is a harmony between the speech and meaning. The radeefs of most of his works are semantically congruous with his poems’ texture and contents and represent their emotional atmosphere. Most of his verses have whole word rhymes the larger part of which consists of verbs in various poetic frameworks، although other parts of speech، such as nouns، postpositions، pronouns، adjectives، adverbs، sentences and semi-sentences are also found as radeef in his Diwān. His radeefs in a single work are sometimes not synonymous، nor do they have similar grammatical structures. The radeef in each verse، along with other elements in the verse، constitutes the literary “array” which، in addition to its rhetorical function، is musical and rouses deeper feelings.
خلاصه ماشینی:
ساختار زبانی و موسیقایی ردیف در دیوان خاقانی* زهرا کریمزاده شوشترینژاد1 کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی دکتر عطا محمد رادمنش استاد دانشگاه آزاد اسلامی واحد نجفآباد چکیده {IBردیف،به عنوان عنصری کمالبخش،همواره مورد توجه سخنوران سخنسنج بوده است و از جهات ضرب آهنگ موسیقایی و بلاغی،شعر را شنیدنیتر و گوشنوازتر میکند؛البته مشروط بر آن که از نظر معانی،ارتباط تام با بافت سخن داشته و شعر،بدان نیازمند باشد.
آیا ردیفها باید هممعنی باشند؟جواب این سؤال آن است که در برخی آثار بلاغی،از جمله«المعجم فی معاییر اشعار العجم»،(شمس قیس رازی،1338، ص 260)،«درۀ نجفی»،(نجفقلی میرزا(آقا سردار)،1355،صص 93-94)و تألیفاتی دیگر مانند«کشاف اصطلاحات الفنون»،(تهانوی،1996 م،ج 1،ص 856،ذیل مدخل ردیف)و«دایرۀ المعارف فارسی»،(مصاحب،ج 1،ذیل مدخل ردیف)،هممعنی بودن ردیف،ملازم تعریف آن آمده،اما در آثاری همچون«معیار الاشعار»،(نصیر الدین طوسی،1369،ص 149)و«نفایس الفنون فی عرایس العیون»،(شمس الدین محمد آملی،1377 ق،صص 164-165)،هممعنی بودن آن،لازم شمرده نشده،بلکه اعتبار ردیف،در لفظ،دانسته شده نه در معنی؛برخی نیز در همسانی معنی ردیف،سکوت کردهاند.
2-انواع فعل ربطی(187 مورد):که 25/40 درصد کل ردیفهای فعلی را تشکیل میدهد: 1-2-فعل ربطی(108 مورد):(قصاید بلند:)است 3 بار،شد،میبشود،شده.
ج-ردیفهای ضمیری:91 مورد است که 9/50 درصد کل ردیف دیوان خاقانی را شامل میشود: 1-ضمیر منفصل(38 مورد):(قصاید بلند:)مرا،من،او 3 بار،همه.
د-ردیفهای قیدی:14 مورد است که 1/46 درصد کل اشعار مردف را تشکیل میدهد،یعنی خاقانی،علاقۀ چندانی به استفاده از این نوع ردیف،نداشته است: 1-قید مختص(1 مورد):(ترجیعات:)هنوز.
ه-ردیفهای حرفی:24 مورد است که 2/50 درصد کل ردیفهای دیوان را تشکیل میدهد و بیانگر عدم تمایل شاعر شروان در کاربرد این نوع ردیف است: 1-حرف(9 مورد):(قصاید بلند:)را.