چکیده:
براساس تحلیلی لغوی، در واژه ادب مفاهیمی چون ظرافت و تازگی، مقبولیت و جذابیت، دوام و ماندن نهفته و در اصطلاح برای آن توصیفات گوناگونی شده است که همه آنها به نوعی هیئت نیکو، صورت شایسته، شکل پسندیده و حالت آراسته بازمی گردد؛ هرچند برخی از آنها که به صورت عادت و رسوم و قرارداد، ساخته پدیده های اجتماعی هستند، الزاما واقعیتی اخلاقی و حقیقتی ارزشی ندارند. ادب با اینکه غالبا از صفات خوب و فضائل اخلاقی برمی خیزد و نیز سبب رسوخ صفات درونی و فراهم شدن ملکات می شود، موضوع آن تنها رفتار آدمی است و صفات را دربر نمی گیرد. همچنین از جهت اینکه تنها در قالب های نیکو ارائه می شود و در شیوه به کارگیری، بیشتر دستخوش تحولات و دگرگونی ها قرار می گیرد، با اخلاق تفاوت پیدا می کند.
A lexical analysis of the word 'courtesy' indicates that some concepts such as delicacy and novelty, acceptability and attractiveness, stability and lasting are included within this word. And various descriptions have been introduced for this word all of which refer to a kind of good aspect, proper form, accepted appearance, and an adorned state. Although some of them are made through social phenomena in the form of habit, custom and convention, they do not necessarily enjoy a moral reality and valuable truth. Although courtesy is risen from good characteristics and moral virtues and it causes infiltration of endogenous characteristics and provides deeply rooted moral abilities, their subject matter is only related to human behavior without including the characteristics. Since courtesy is introduced just in good forms and undergoes changes and upheavals in the manner of application, it is different with morality.
خلاصه ماشینی:
3 در معنای از مالک بن انس نقل شده است که: «الأدب أدب الله، لا أدب الآباء و الأمهات: ادب ادب خدایی است، نه ادب پدران و مادران» (قرطبی، 1428: 5 / 29) و نیز پیامبراکرم| به معاذ که از جانب آن حضرت راهی یمن بود، فرمودند: «علمهم کتاب الله و أدبهم علی الأخلاق الحسنة: به مردم کتاب خدا را بیاموز و ایشان را براساس اخلاق نیکو مؤدب ساز»: (ابنشعبة حرانی، 1404: 25) اینگونه آداب حاکی از واقعیتهای باارزشی است که قرآن کریم آن را نشانه ایمان گرفته است، مانند اجازه خواستن هنگام بیرون شدن از محضر رسول خدا|: (نور / 62) و ادب در نوع صدا زدن آن حضرت.
مرحوم سبزواری نیز درباره اینکه افعال انسان هم تحت قدرت پروردگار متعال است، میفرماید: اگر افعال ما مستند به خداوند نباشد و به ما تفویض شده باشد، میبایست ذات ما هم مستغنی از واجب تعالی بود؛ چون حقیقت ذات انسان و هویت او همان ملکات و صفات راسخی است که بهواسطه تمرین افعال و تکرارهای علمی و عملی ساخته میشود: «و کیف فعلنا إلینا فوضا، و أن ذا تفویض ذاتنا اقتضی إذا خمرت طینتنا بالملکة، و تلک فینا حصلت بالحرکة؛ لکن کما الوجود منسوب لنا، فالفعل فعل الله و هو فعلنا.
ج) فضائل و رذائل در اخلاق، ماهیت و ساختاری ثابت دارند؛ 2 ولی ادب در شیوه بهکارگیری اخلاق به حسب شرایط و موقعیتهای زمانی و مکانی و حتی تحولات اجتماعی و دگرگونی فرهنگها، اصناف و جنسیتهای مختلف دستخوش تغییر میشود، و به همین جهت در هر حالی زنده، زیبنده، جذاب و تحسینبرانگیز است؛ هرچند بر پایهها و ملاکات اخلاقی ثابتی استوار است.