چکیده:
صنعت نفت و گاز برای ایران اهمیتی راهبردی دارد و از همین رو بسیار مهم است که توسعه این صنعت در کدام بستر اجتماعی صورت می گیرد و کیفیت تعامل میان صنعت نفت و اجتماعاتی که در مناطق نفت خیز و عملیاتی قرار دارند، چگونه است. مقاله حاضر ضمن بررسی شواهدی از نارضایتی اجتماعات محلی از شیوه توسعه صنعت نفت در این مناطق، علل بروز این نارضایتی را بررسی و سپس با تحلیل رویکردهای نظری حاکم بر این شیوه از توسعه، علل بروز مشکلات را تبیین می کند. استدلال اساسی مقاله این است که برنامه ریزی توسعه بر مبنای الگوی قطب رشد و با جهت گیری نیازمبنا سبب شده است ظرفیت های اجتماعات بومی برای مشارکت در جریان توسعه نادیده گرفته شود. همچنین این مقاله برخی فرایندهای نهادی منجر به بروز مشکلات ایجادشده در مناطق نفت خیز و عملیاتی صنعت نفت را نیز بررسی کرده و تاثیر آن بر بروز مشکلات را نشان می دهد. مقاله برخی رویکردهای جدید در برنامه ریزی توسعه برای ایجاد تعامل مثبت با اجتماعات محلی و تولید ظرفیت امنیت اجتماعی راهبردی برای توسعه صنعت نفت در مناطق نفت خیز را نیز بررسی می کند
خلاصه ماشینی:
"اما در عین حال به این نکته توجه کنیم که این رویکرد نیز صرفا اقتصادی است و فقط به دنبال تأمین تدارکات از طریق کسب و کارهای اجتماع محلی است،حال آنکه رویکرد دارایی مبنا تأکید دارد که اجتماعات محلی داراییهای بسیار بیشتر از صرفا کالاهای اقتصادی،مهارت و خدمات دارند که میتوانند از آنها برای مشارکت در فرایند توسعه استفاده کنند.
اگر براساس قرائتی خاص از الگوی قطب رشد مفروض گرفته شود که با توسعه تأسیسات صنعتی،توسعه اقتصاد محلی نیز رخ میدهد،بدان معناست که میتوان در مرحله اجرا-بالاخص اگر تحت فشار ناشی از تعجیل برای بهرهبرداری از میادین نفت و گاز باشیم-اختیارات خاصی به شرکتهای نفتی داده شود و ایشان بتوانند حداکثر منابع خود را برای ایجاد تأسیسات در منطه،بدون ملاحظه کردن شرایط برقراری پیوند ارگانیک میان شرایط محلی و فعالیتهای اقتصادی نو به کار بگیرند.
در ضمن،ما در این مقاله نشان دادیم که برنامهریزی برمبنای الگوی قطب رشد و همچنین فقدان لحاظ کردن شرایط بهرهمند مناطق بومی از مواهب توسعه صنعتی،سبب بروز وضعیتی میشود که در آن صرفا برنامهریزی مبتنی برنیاز(نیازمبنا) رواج مییابد و به این ترتیب داراییهای اجتماعات بومی برای ورود به حیات اقتصادی به فراموشی سپرده میشود و این یکی از اصلیترین دلایل بروز وضع جاری در مناطقی نظیر عسلویه و خارک است.
همچنین این بررسی نشان میدهد لحاظ نکردن نقش عنصر زمان سبب میشود پویاییهایی که براثر دخالت سریع و مبسوط الید شرکتهای نفتی در عملیات صنعتی،برنامهریزی منطقهای و فعالیتهای گسترده خدماتی در مناطق عملیاتی بروز میکنند،شرایط دشواری برای ادامه وضع موجود(ارائه خدمات توسط شرکتهای نفتی براساس رویکرد نیازمبنا)ایجاد شود و همزمان شبکههای منافع ایجاد شده،حرکت به سمت رویکرد دارایی مبنا را دشوار سازند."