چکیده:
یکی از مهم ترین مباحث در اخلاق کاربردی بحث تعارضـات و تزاحمـات اخلاقـی است . بسیاری از اندیشمندان کوشیده اند با تکیه بر مبانی فکـری خـویش بـه ارائـه راه کاری برای تعارض زدایی و حل تزاحمات اخلاقـی بپردازنـد. مـا در ایـن نوشـتار ضمن تفکیک معنای تعارض و تزاحم اخلاقی کوشیده ایم با تکیه بـر واقـع گرایی و مطلق گرایی و با توجه به مبانی انسان شناختی و ارزش شناختی مورد قبول ، دیـدگاه خود را در این زمینه بیان کنیم . در زمینه تعارضات اخلاقی مـدعی امکـان «رفـع » تعارضات میان ادله اخلاقی هستیم و درباره تزاحم میـان تکـالیف اخلاقـی نظریـه «دفع » را مطرح کرده ایم . به این معنا که نشان داده ایم با تکیه بر مباحث فرااخلاق ، در حقیقت ، تزاحمات اخلاقی از سنخ تزاحمات بدوی و غیرمستقرند و اگر احیانـا در مواردی تزاحمی واقعی و مستقر پیدا شود راه رفع آن توجه به مبانی ارزش شناختی ، انسان شناختی و خداشناختی است .
خلاصه ماشینی:
مـا در ایـن نوشـتار ضمن تفکیک معنای تعارض و تزاحم اخلاقی کوشیده ایم با تکیه بـر واقـع گرایی و مطلق گرایی و با توجه به مبانی انسان شناختی و ارزش شناختی مورد قبول ، دیـدگاه خود را در این زمینه بیان کنیم .
منشأ تزاحم نیز گاهی عدم قـدرت فاعـل بـر امتثـال هـر دو تکلیـف اسـت ، مثـل نجـات جـان دو غریق در جایی که فرد تنهـا تـوان نجـات یکـی از آنهـا را دارد.
البتـه مسـئله مهـم در این نظریـه کشـف قیـود و شـرایط واقعـی احکـام اخلاقـی اسـت کـه در ایـن رابطـه ، هـم ، آشنایی عمیق و دقیق با متـون دینـی ، هـم قـدرت تشـخیص واقـع و شـناخت قیـود و شـرایط حکم و هم ، آشـنایی بـا پیچیـدگی های مسـایل زنـدگی روزمـره می توانـد بـه مجتهـد اخلاقـی کمک کند تا وظیفـه اخلاقـی خـود و دیگـران را در مـوارد تـزاحم تکـالیف تشـخیص دهـد.
(مظفـر، ١٣٦٨، ج٢، ص١٩٠) بـرای مثـال ، زمـانی کـه امـر دائـر میـان نجات جان یکـی از دو غریـق باشـد و هـیچ کـدام بـر دیگـری هـیچ ترجیحـی نداشـته باشـد، در ایـن صـورت نمی تـوان حکـم بـه تسـاقط تکلیـف داد، بلکـه در چنـین فرضـی مکلـف هـر کدام را که خواست می تواند نجات دهد.
راه حل تعارض ادله اخلاقـی ، در نگاه نخست این است که هر کدام که از نظر شرعی یا عقلـی ترجیحـی بـر دیگـری داشـته باشد، مقدم می شود؛ در صورت عدم وجود مرجح برای یکی از دو طرف ، هر کدام از نظـر زمـانی متأخر باشند، مقدم بر دیگری می شوند؛ در مرتبه سوم حکم به تخییر می شود.