چکیده:
در مراجعه اولیه به توصیه نامه های سلوکی - اخلاقی صوفیه تعدد توصیه ها و تشتت راه ها این تصور را ایجاد می کند که اصول واحدی در این توصیه ها وجود ندارد. این تعدد و تشتت را می توان حاکی از وجود نوعی نسبیت در ارائه این توصیه ها دانست . اما پرسش اینجاست که آیا این نسبیت بـا حقیقـت نسـبتی دارد و حـاکی از وجـود تفاوت های واقعی در افراد و شرایط است ؟ پژوهش حاضـر، در جسـت وجوی یـافتن پاسخی برای این پرسش ، به کاوش در توصیه هـای سـلوکی -اخلاقـی صـوفیه در متون منثور فارسی (تا پایان ) قرن ششم هجـری قمـری پرداختـه اسـت و پـس از احصاء انواع نسبیت های موجود در توصیه های مذکور و انتخـاب دایـره بحـث ، بـه تفکیک ، عواملی را تحلیل می کند که در ایجاد هر یک از ایـن نسـبیت هـا دخالـت دارند. ابتدا عوامل به وجود آمدن نسبیت در توصیه ها که مـرتبط بـا توصـیه شـونده (سالک /مرید) است ، مانند رتبه و درجه طریقتی سـالک و سـعه وجـودی و توانـایی شخصی وی ، طرح می شود و در مرحله بعدی عوامل ایجاد نسبیت در توصیه ها کـه مربوط به توصیه کننده (شیخ /مراد) است ، مانند نـوع و سـطح تجربـه هـای عرفـانی شیخ ، مکتب فقهی و کلامی و همچنین مکتب عرفانی وی ، تحلیل خواهد شـد. در بیان هر یک از این عوامل با ارائه شواهدی از متون صـوفیه علـت و نحـوه ایجـاد تعدد و تشتت توصیه ها به بحث گذاشته می شود.
خلاصه ماشینی:
اما پرسش اینجاست که آیا این نسبیت بـا حقیقـت نسـبتی دارد و حـاکی از وجـود تفاوت های واقعی در افراد و شرایط است ؟ پژوهش حاضـر، در جسـت وجوی یـافتن پاسخی برای این پرسش ، به کاوش در توصیه هـای سـلوکی -اخلاقـی صـوفیه در متون منثور فارسی (تا پایان ) قرن ششم هجـری قمـری پرداختـه اسـت و پـس از احصاء انواع نسبیت های موجود در توصیه های مذکور و انتخـاب دایـره بحـث ، بـه تفکیک ، عواملی را تحلیل می کند که در ایجاد هر یک از ایـن نسـبیت هـا دخالـت دارند.
(بـاخرزی ، ١٣٥٨، ص٥٥) هـر کسـی آن دارو طلبـد کـه موافـق درد وی باشـد و بـه جـز آن نبایـدش ، چنـان کـه یکـی گوید از بزرگان : فکــل مــن فــی فــؤاده وجــع یطلـــب شـــیئا یوافـــق الوجعـــا ١ (هجویری ، ١٣٨٣، ص١١-١٢) پژوهش حاضر مـی کوشـد بـرای ارائـه تبیینـی بهتـر از ایـن مسـئله ، سـاحات و وجـوه مختلـف نسبیت های لحاظ شده در توصـیه هـای سـلوکی - اخلاقـی صـوفیه را در آثـار منثـور فارسـی تـا پایان قرن ششم بررسی و تحلیل کند.
٦ (مبارک ، ٢٠٠٤، ج٢، ص١٦٦) هرچند این تقسـیم بنـدی سـه وجهـی ، ایـن امکـان را بـه مریـد مـی داده تـا هـم سـو بـا درجـه ســلوکی خــود توصــیه مــورد نیــازش را اخــذ کنــد، امــا دو معضــل عمــده نیــز داشــته اســت ؛ نخست اینکه اخـتلاف رهـروان در سـلوک بسـیار بیشـتر از آن بـوده کـه در سـه سـطح بتـوان آنهــا را بیــان کــرد (کاشــانی ، ١٣٧٣، ص٧)؛ دیگــر آنکــه در بعضــی مــوارد تقســیم منــازل سـلوکی بــه ســه درجــه ، راه افـراط پیمـوده ، بـه جعــل و اختــراع طبقـات در تعریــف و تبیــین احوال و مقامات انجامیده است .