چکیده:
یکی از اتهامات قاضی همدانی، ترویج تعالیم باطنیه، بهویژه باور آنان دربارة امام است و مغرضان، ضرورت دستگیری پیر از مریدان را که در آثار قاضی فراوان مورد تأکید قرار گرفته، دستاویز این اتهام نمودند. حقیقت آن است که این دو مفهوم، به لحاظ وجودی مشابهتهای فراوانی با یکدیگر دارند، زیرا تصوف و تشیع، هر دو به ساحتی باطنی معتقداند که فراتر از فهم و ادراک ظاهری انسان است و راه یافتن و بهرهمندی از آن کار هر کسی نیست. این باور، مستلزم معرفی امام/پیر بهعنوان انسان کامل و جانشین پیامبر در هر عصر، و تعلیم حقایق باطنی و تأویل متون مقدس بهعنوان مهمترین منصب امام/پیر ملهم از جانب خداوند، و ضرورت تبعیت کامل از وی از سوی شیعه/مرید میباشد که همگی آنها از سوی اکثریت اهل سنت مردود و غیر قابل پذیرش است.
خلاصه ماشینی:
"» 1 پس به همان ترتیب که زمان لایزال، مشابه کلمه، عقل فعال و دین جاوید خداوند است، تن بیکران نیز به عنوان قابل این قانون مقدس، کیفیتی مشابه نفس کل در قاموس اخوان الصفا دارد و همانطور که تن بیکران در مرتبهای پس از زروان قرار دارد، نفس کل نیز در مرتبهای فروتر از عقل اول جای گرفته است.
در این مرحله میتوان به شباهت وای و هیولای اول نیز اشاره نمود، زیرا که هر دو به صورت خنثی، اسباب پیدایش خلقت مادی به شمار میآیند، اما تفاوت اساسی میان آنان در این است که هیولا خود به عنوان مادة اولیه در ایجاد جهان مادی کارایی دارد، در حالی که وای بیشتر به عنوان فضایی جهت آفرینش عالم گیتی و موجودات است.
3. بررسی تطبیقی هزارهاندیشی در ادیان ایران باستان و نظریة ادوار نبوت اخوان الصفا زمان کرانهمند در حکمت ایرانی، از زمان بیکران ناشی شده است و به همان نیز به عنوان اصل خود باز میگردد.
برای درک بهتر این موضوع میبایست میان جهان اهورامزدا و بیکرانگیهای او که زروان (زمان بیکران) و تن بیکران (مکان بیکران)اند (مشابه عقل اول و نفس کل پیش از پیدایش عوالم مادی و مینوی)، و جهان امشاسپندان که تعینات مینوی اهرمزد و بیکرانگیهای او هستند، تمایز قائل شویم، زیرا که مینویان همگی در دورة 12000 سالة زمان کرانهمند آفریده شدهاند و هیچکدام در بیکرانگی پیش از آن به صورت مستقل وجود بهار، مهرداد، ادیان آسیایی، ص 41."