خلاصه ماشینی:
"مراتب و جایگاه یک نویسنده و نقش تأثیرگذار او را باید زمانی با میزان ارزشها،مورد ارزشیابی قرار دهیم که ببینیم سمت و سوی اندیشه حاکم بر آثار او،چه نوع اندیشهای است؟ و این اندیشه چه تأثیری بر انسانها و روند هستی میگذارد؟ ارتباط تنگاتنگ اثر و مؤثر موضوعی است که تاکنون به آن کمتر پرداخته شده است.
نویسنده در جایگاه انسانی خود میتواند رمانی خلق کند که آثار آن جهانی را تسخیر کند و اگر تا به امروز اثری چنین تأثیر شگرفیرا نداشته است،ناشی از اوج نگرفتن روح نویسنده در منتها الیه معرفت الهی است(البته بحث ساختاری این نوع آثار مورد بحث ما نیست و طبیعی است که وقتی از شخصیتی به نام نویسنه نام میبریم،فرض را بر آن میگذاریم که در مباحث نظری و عملی ساختاری به توانمندی لازم رسیده باشد).
و انسان با تقوا انسانی است که با همه وجود با یاد و فرمان خدا،در خدمت به خلق خدا آرام و قرار ندارد.
آیا اگر علی(ع)به جای ذوالفقارش قلم به دست میگرفت،رمانی نمینوشت که در آن «ناکثین»و«قاسطین»و «مارقین»را رسوا کند؟آیا اگر علی(ع)سر در چاه نمیکرد و بر جور آدمیان نمیگریست،رمانی نمینوشت که جور این آدمیان را به زیباترین شکل ممکن در آن به تصویر بکشد؟ من یقین دارم اگر انسان بزرگی چون حضرت امام(ع) بنا بود رماننویس بزرگی باشد،همان حرکتی را که با اعلامیه و سخنرانی شروع کرد-که منجر به بروز انقلاب بزرگ و تحولی مشترک در ایران و بلکه در جهان شد-با نوشتن رمان به وجود میآورد."