خلاصة:
در مکتب تفکیک ، با تکیه بر مبانی انحصار علوم حقیقی در وحیانی ، حجیت ظواهر، عدم تجرد روح ، تقدم حدوث روح بر حدوث بدن ، تفکیک عقل از ذات روح و وجود عوالم قبل از دنیا، وجود عالم ذر پذیرفته شده است . در این مکتب ، عالم ذر به دلیل ارتباط با شناخت فطری توحید، دلیل ارسال انبیا و نیز ملاک این همـانی شخصـیت اهمیت بسیار زیادی دارد. دلایل نظریه پردازان مکتب تفکیک بر وجـود ایـن عـالم دلایل نقلی است و در این میان روایت طرح شده در تفسیر آیه ١٧٢ سـوره اعـراف جایگاه خاصی دارد. در این مکتب به اشکالات مطرح شده در خصوص وجـود عـالم ذر پاسخ داده شده است . اشکالات به دو دسته تقسیم می شود؛ دسته ای کـه وجـود این عالم را محال می داند و دسته ای که دلایل طرح شـده در تحقـق ایـن عـالم را ناکافی قلمداد می کند. در دسته اول پنج اشکال و در دسـته دوم دو اشـکال عمـده مطرح است . پاسخ نظریه پردازان مکتب تفکیک به هر دو دسته اشکالات مبتنی بـر اصول آنهاست که تمسک به ادله نقلـی و نیـز نقـد مبـانی هـر یـک از اشـکالات محوریت دارد.
ملخص الجهاز:
آیـا تفکیکیـان بـه لـوازم پـذیرش چنـین عـالمی توجـه دارنـد؟ آیـا مبـانی اندیشمندان تفکیکی در پـذیرش عـالم ذر می توانـد وجـود چنـین عـالمی را بـه درسـتی تبیـین کند؟ نقاط قـوت و ضـعف دیـدگاه مکتـب تفکیـک دربـاره عـالم ذر چیسـت ؟ آیـا اندیشـمندان مکتب تفکیک در مقـام ذکـر اشـکالات مخالفـان عـالم ذر همـه اشـکالات را بیـان کـرده انـد؟ آیا اندیشمندان تفکیک از عهده اشکالات مخالفان عالم ذر برآمده اند؟ در مقــام توصــیف و تحلیــل بیشــتر از آثــار افــرادی همچــون میرزامهــدی اصــفهانی ، مجتبــی قزوینــی ، حســنعلی مرواریــد و میرزاجــواد تهرانــی اســتفاده شــده و در مــواردی بــه دیــدگاه محمدرضا حکیمی نیز ارجاع داده شده است .
(مروارید، ١٤١٨، ص١٢٨) اشـکال دوم : بـا توجـه بـه آیـه السـت و روایـات مختلـف ، فایـده گـرفتن میثـاق در عـالم ذر اتمام حجت بر انسان هایی است که بـه خداونـد ایمـان نیـاورده انـد؛ امـا در صـورتی حجـت بـر انسان ها تمام است که آنها با توجه و التفـات بـه پیمـانی کـه بسـته انـد، آن را انکـار کننـد؛ بـه عبارت دیگر، به عهد و پیمان فرامـوش شـده ، احتجـاج نمی شـود.
(مروارید، ١٤١٨، ص١٣١) اشـکال پــنجم : چگونـه می تـوان پـذیرفت ذره ای از ذرات بـدن زیـد (همـان جـزء ذری زیـد) که از طریق نطفه از صلب آدم ، نسل بـه نسـل بـه فرزنـدانش منتقـل شـده تـا اینکـه بـه زیـد منتهـی گشـته ، همـان زیـد بـا تمـام خصوصـیات ادراکـی ، عقلـی ، نفسـانی ، سـمعی و بصـری باشد که تکلیف به او تعلق گرفتـه ، حجـت بـر او تمـام شـده ، عهـد و پیمـان از او گرفتـه شـده و ثـواب و عقـاب بـرای او در نظـر گرفتـه شـده اسـت ؟ دلایـل قطعـی عقلـی و نقلـی نشـان می دهد که انسانیت انسـان بـه نفـس اوسـت کـه امـری وراء مـاده اسـت و حـادث بـه حـدوث این بدن دنیوی است .