خلاصة:
چکیده در برخی آیههای قرآن کریم، از سجدۀ حیوان، گیاه و جماد سخن گفته شده و اندیشمندان درتبیین نوع سجدۀ این موجودات، سه نظریه را بدین شرح بیان کردهاند: نخست آنکه سجـدۀ آنها ازنوع تکوینی و بهمثابۀ ایفای نقش خویش در نظام آفرینش است؛ دوم آنکه سجدۀ آنها ازنوع داللت است و زمینۀ هدایت انسان را به وجود خداوند متعال فراهم میآورد؛ سوم آنکه این سجده، واقعی و نوعی فروتنی همراهبا شعور دربرابر آفریدگار است. در این مقاله، پساز بیان مفهوم سجده، سه دیدگاه یادشده را توصیف کردهایم و با استناد به شش دلیل اثبات کردهایم که سجدۀ این موجودات، واقعی است و خشوع و بندگیشان دربرابر خالق هستی، با نوعی آگاهی همراه است که پیامبران، پیشوایان دین و انسانهایی که به مقام محرمیت رسیدهاند، آن را درک میکنند. این شش دلیل عبارتاند از: حجیت مفهوم ظاهری آیات؛ تأکید قرآن بر ناتوانی انسان از درک تسبیح آنان؛ نوع بیانآیات؛ معاضدت دیگر آیات؛ دلیلهای روایی؛ مشاهدۀ عینی برخی عارفان. این پژوهش، در تحریض و تقویت انگیزۀ انسان برای انجامدادن وظیفۀ بندگی، مؤثر است و عالوهبر آن، نفس تدبر در آیات قرآن در این مقاله، اهمیت بسیار دارد.
ملخص الجهاز:
"از طرف دیگر، بیشتر اندیشمندان در این مسئله که سجده دربرابر خداوند متعال، منحصر به انسان و فرشتگان نیست؛ بلکه همۀ موجودات جهان ازجمله حیوان، گیاه و جماد را نیز شامل میشود، توافق دارند؛ اما دربارۀ کیفیت سجدۀ دیگر موجودات، اختالفنظر وجود دارد؛ بر این اساس، برای درک مفهوم دقیق آیههای قرآن کریم که از ایننوع سجده سخن گفتهاند، چنین پژوهشی ضرورت دارد.
در این آیه، سه ویژگی برای سجدۀ موجودات ذکر شده است: الف) سجده همراهبا طوع و کره: در تفسیر التبیان، چند قول بدین شرح بیان شده است: 222 / سجدۀ واقعی و همراهبا شعور حیوان، گیاه و جماد - مـؤمن با رغبت و کافـر با کراهت و تـرس از شمشیر، خـدا را سجـده میکنند؛ - مؤمن، خـدا را با رغبت سجده میکند؛ ولی کافر براثر دردها و بیماریهایی که گریبانگیرش میشود، ناگزیر است با اکراه، برای خداوند خضوع کند؛ - ازقول ابوعلی نوشته است: سجدۀ باکراهت، سجدهای است که با ذلت همراه باشد؛ همچنین از زجاج نقل کرده است: سجده دربرابر خداوند، برای عدهای آسان و برای برخی دشوار است؛ از این روی، از آن اکراه دارند؛ مانند وضعحمل مادران که خداوند متعال فرموده است: «مادرش او را با ناراحتی حمل میکند و با ناراحتی بر زمین میگذارد» (قرآن، احقاف: 12) (طوسی، 3282ق: 8/ 892)."