خلاصة:
دیدگاه اعلامیه حقوق بشر که زاییدة فلسفههای سیاسی سدههای هفدهم و هجدهم
میلادی است ــ هر چند آنها هم ریشه در حقوق طبیعی دارندــ به طور مؤکد بر آزادیهای
اندیشه و عقیده تأکید دارد و خواستار به اجرا گذاشته شدن آن در جوامع جهانی است.
شکلگیری انقلاب اسلامی در عصر اخیر با ماهیتی ایدئولوژیکی و دینی این سؤال را در
اذهان پدید آورد که آیا اسلام و به تبع آن انقلاب اسلامی با آزادی اندیشه و عقیده
سر سازگاری دارد یا خیر؟ شایدطرح این پرسش به لحاظ سابقة تاریخی عملکرد کلیساها در
قرون وسطی موجه جلوه میکند. در نوشتار حاضر با توجه به حجم و مجال آن، تلاش شده
است تا به تبیین حقوق اسلامی در مورد این دو مقوله از آزادی بپردازیم و دیدگاه دینی
اندیشههای انقلاب اسلامی و بنیانگذار آن را مورد امعان نظر و توجه قرار دهیم.
ملخص الجهاز:
"بنابراین آزادی فکر و عقیده را که از اساسیترین تعالیم ادیان الهی در طول تاریخ حیات بشری و اخلاف والای اجتماعی بوده و در اعلامیه جهانی حقوق بشر بدان تصریح شده و از طرفی در متن شعارهای اول انقلاب و پیامها و سخنرانیهای بنیانگذار جمهوری اسلامی و رهبران نهضت همواره وجود داشته مورد بررسی قرار می دهیم تا بدانیم که اساسا ماهیت این آزادی چیست؟ چگونه میتوان آزادی عقیده و حکم جهاد و مبارزه با کفار را با هم جمع کرد؟ سیرة عملی امام امیرالمؤمنین علی(ع) در زمان حکومت خود در این باره چگونه است و ضرورت امروز آینده انقلاب در این باره چیست؟ تردیدی نیست که آزادی یکی از لوازم اساسی حیات بشری و تکامل اوست.
[انوار تابان 1369: 124] در اعلامیههای حقوق بشر،که متأثر از اندیشههای فلسفة سیاسی سدههای هفدهم و هجدهم غرب است، تا حد زیادی بر روی حقوق بشر تأکیدگردیده و آزادی اندیشه و عقیده به عنوان یک دستاورد حقوقی بشر معرفی شده است، درحالی که روح و خصوصیت ممتاز دین اسلام در اعتقاد و عمل، اعتقاد به آزادی انسان در حوزههای حقوق فردی و اجتماعی، اعم ازآزادی اندیشه و عقیده بوده و هست ورمز ماندگاری و جاودانگی اسلام هم در همین نکته نهفته است، چراکه اگر اعتقادی با یقین و بینش همراه باشد هرگز زایل شدنی نیست و هیچ توفان عقیدتی و فراز و نشیب اجتماعی نمیتواند به آن خللی وارد آورد."