ملخص الجهاز:
"این به معنای آن نیست که مطلقا نمیتوان خوانشی سمبولیستی از شعرهای رئالیستی براهنی در ظلالله ارائه داد، بل بیشتر به این معناست که شکل نخستین التفات شعر به مخاطبانش از طریق نفی وجه نمادین و بازنمایی خود شیء مشخص صورت میپذیرد.
این دست وجوه ظلالله در اسماعیل نیز تکرار میشود؛ با این تفاوت که در اینجا با سویهی اجتماعی شعر بیش از سویهی سیاسی آن درگیر است و در عین حال عناصر شعریت، پس از نفی رادیکال شعریت در ظلالله، در اسماعیل قطرهقطره باز میگردد.
در مقام مقایسه، شعرهای چریکی یا خطابههای شریعتی یا متونی نظیر آنجا که حق پیروز است نوشتهی پرویز خرسند چهبسا «سیاسی»تر در معنای مشخص و زمانمند آن باشند اما بههمین دلیل همزمان با تولید خود، انقضای خود را اعلام میکنند؛ این انقضا لزوما به فرآیندهای اجتماعی و سیاسی بیرون متن وابسته نیست بل میتوان گفت فراتر از آن، همبستهی شکل تولید متن است و این البته خصیصهی هرچیز «سیاسی» است که سیاسیبودن خود را از طریق بازآفرینی شرایط خلق متن باز مییابد.
) بدین معنا اسماعیل لحظهی رستگاری بخش عمدهای از متنهای سیاسی-ادبی دهههای چهل و پنجاه است زیرا بیآنکه تقدیر خود را یکسره با لحظهی سیاسی مشخص پیوند زند تمامی آن متنها را در بوطیقایی تازه احضار میکند و صورت میبخشد.
دربارهی تأثیرات شاعران نسل جدید از براهنی مجالی دیگر لازم است اما اینقدر باید گفت که این تأثیرات بیش از آنکه از عناصر شعری اسماعیل بوده باشد، حاصل مواجهه با وجه ضدشعر آن که وجه اشتراک آن با ظلالله است بوده است؛ عنصری که تبیین ادبیت اسماعیل را و شیوههایی که این متن را امروز برای شاعران قابل اقتباس میکند لازم میسازد."