خلاصة:
کیخسرو، شاه آرمانی ایرانیان، حضوری بس گسترده در اساطیر، تاریخ، حماسة ملی، افسانه ها
تیپ » و باورهای عامیانه، و نیز فلسفة اشراق و عرفان ایرا نزمین دارد، تا جایی که به یک
بدل شده است. جستار حاضر، بر مبنای مطالعات اسنادی، در گام نخست در پی « شخصیتی
یافتن نمونه های این تیپ شخصیتی در ادبیات و فرهنگ دیگر اقوام به این نتیجه م یرسد که
در ریگ ودا، مهابهاراتا و افسانه های پهلوانی و دینی چین باستان نمون ههایی مشابه با کیخسرو
یافت می شود. کیخسرو همچنین شباه تهای قابل ملاحظ های با برخی شخصیت های ادبی و
تاریخی - اسطوره ای دیگر دارد. گام دوم یافتن علت همانندی هاست. مطالعات تطبیقی در وهلة
نخست این گمان را به وجود م یآورد که شاید این شاکلة واحد به ریشة مشترکی در اساطیر
هند و ایرانی بازگردد. به عبارت دیگر، شاید بتوان خاستگاهی شرقی برای اسطوره قایل شد که
از طریق آیین مهرپرستی مسیری طولانی پیموده، و در هر مکان رنگ فرهنگ میزبان را به خود
گرفته و سرانجام در مغر بزمین چهره ای غربی و در دوران متاخرتر سیمایی مسیحی یافته
است. اما با تامل بیشتر این احتمال قو یتر به ذهن متبادر می شود که علت وجود همانندی ها
کهن الگوهایی است که زاییدة ناخودآگاه جمعی بشر و در نتیجه نزد تمام اقوام مشترک است.
ملخص الجهاز:
کیخسرو در آیینه ادبیات شرق و غرب افسانه خاتون آبادی چکیده کیخسرو، شاه آرمانی ایرانیان ، حضوری بس گسترده در اساطیر، تاریخ ، حماسه ملی ، افسانه ها و باورهای عامیانه ، و نیز فلسفه اشراق و عرفان ایران زمین دارد، تا جایی که به یک «تیپ شخصیتی » بدل شده است .
٣ در منابع تاریخی دوره اسلامی نیز کیخسرو پادشاهی صاحب 4 فضیلت است ؛ حتی در برخی از این متون مقامی پیامبرگونه برای او قایل شده اند.
دینوری ٣٧-٣٨؛ طبری ٤٢١-٤٣٣؛ نرشخی ٢٣-٢٤؛ مسعودی ٨٥؛ اصفهانی ٧، ٣٣ و ٣٦؛ بلعمی ٥٩٨؛ بیرونی ٣٢٩ و ٣٣٦؛ ثعالبی ١٣٨، ١٤١-١٤٣، ١٤٦-١٥١، ١٥٣-١٥٥ و ١٦٠؛ گردیزی ٤٧-٤٩؛ ابن بلخی ٤٢- ٤٤، ٤٧؛ مجمل التواریخ و القصص ٢٩، ٤٦-٥٠، ٩١، ٤١٨؛ تاریخ بناکتی ٣٢؛ مستوفی ٩٠.
جستار حاضر، بر مبنای مطالعات اسنادی ، در پی یافتن پاسخ این پرسش است که آیا می توان برای شخصیتی همچون کیخسرو که حضوری این چنین پرفروغ در منابع اساطیری ، حماسی ، تاریخی ، عرفانی ، فلسفه اشراق و حتی در باورهای عامیانه ایرانی داشته است ، نمونه یا نمونه هایی مشابه نزد دیگر اقوام یافت ؟ و آیا کیخسرو شباهتی به دیگر قهرمانان اسطوره ای یا تاریخی ایران دارد؟ و در صورت وجود همانندهای ایرانی و انیرانی برای او، چه توضیحی برای وجود این قرینه ها وجود دارد؟ گستره این پژوهش حوزه جغرافیایی وسیعی را در سه قاره جهان ، از جنوب آسیا تا شمال اروپا، دربرمی گیرد.
مهرداد بهار معتقد است که داستان سیاوش و کیخسرو، برخلاف دیگر روایات پیشدادی و کیانی ، «اصلی بومی و بسیار کهن تر دارد و هند و ایرانی نیست و دقیقا با اسطوره و آیین شهادت خدای نباتی در فرهنگ آسیای غربی مربوط است و به شکلی ویژه که در شرق نجد ایران و دره سند وجود داشته دیده می شود» (بهار ١٣٧٤، ٩٦).