خلاصة:
هدف این جستار، سیری در بررسی اندیشه کیهانی بودن موسیقی به خاستگاه آن بویژه از دیدگاه عرفانی است. روش تحقیق در این مقاله، تحلیلی- توصیفی است و از طریق منابع کتابخانهای و اسنادی به جمعآوری دادههای تحقیق پرداخته شده است. مهمترین دستاوردهای تحقیق در این نکته است که برخی از نغمهها و الحان موسیقی، حالتی نمادین و معنوی یافته و اذهان را متوجه دنیایی ماورای جهان مادی کرده است. با نسبت دادن موسیقی به هارمونی افلاک به آن جنبهای روحانی بخشیدهاند؛ همچنین بسیاری از آلات موسیقی نمادی از معنویت بوده است. عارفان و اهل دل در پردهها و نغمات موزون موسیقی رموز جمال حق و تجلیات او را نگریستهاند و سماع را نمونهای از نوای خوش بهشت و خطاب ازلی دانستهاند.
The goal of this article is to study the idea of universality of music; especially its status in mystical viewpoint.
An analytical-descriptive methodology has been adopted in this article and the related data have been gathered from libraries and existing documents.
The most important achievement of this study is that a number of musical works have attained a symbolic and spiritual format and have drawn the attention of people toward the supernatural world. Also, many musical instruments have been a symbol of spirituality. Mystical figures, in their musical works, have taken into consideration the manifestations of God Almighty
ملخص الجهاز:
ابن عربی نیز ریشۀ جنبشی را که از طریق سماع حاصل میشود در حرکـت ازلـی از نیستی به سوی هستی مشاهده کرده است ؛ در حرکتی که کلیۀ موجودات عالم با استماع «کن » الهی دستخوش آن شده اند (مایر، ١٣٧٨: ٢٥٧)؛ مولانا در این زمینه میگوید: بانگ رسید در عدم ، گفت عدم بلـی، نعـم مینهم آن طرف قدم ، تازه و سـبز و شـــادمان مستمع الست شد، پای دوان و مـست شد نیست بد او و هست شد، لاله و بید و ضیمران (مولوی، ١٣٧٨، ج ٤: ١٢٥) عده ای نیز خاستگاه موسیقی را فرازمینی دانسته اند ؛ چنانکه هانری کربن عقیده دارد افلاک دارای اصواتی هستند بدون اینکه علتی در جهان تحت القمر (جهـان مـا) داشـته باشند.
شــــــیخ فرمــــــود در جنــازة مــن دهــــل آرید و کــــوس با دف زن ســــوی گورم بریــــد رقص کنــان خوش و شادان و مست و دست افشان تا بـــداننــــد کاولیـــــای خــــــدا شـــاد و خنــــدان رونـــد سوی لقا مرگــشان عیش و عشرت و سور اسـت جایشان خلـــد عـــدن پر حور است این چـنین مرگ با سماع خـوش اسـت چون رفـــیقش نگار خوب کش است (سلطان ولد، ١٣٦٧: ١١٢) همچنین روایت کرده اند که عارف چلپی، پسر سـلطان ولـد، کـه پـس از ورود بـه سلطانیه از درگذشت اولجایتو آگاه شده بود در حالی که هنوز اکابر سـلطانیه عـزاداری میکردند، همان ساعت دستور سماع داد به طوری که نقاره ها شروع به نواختن کردند و قوالان سحرها نمودند.