خلاصة:
این مقاله سعی در تشریح رابطه میان فرهنگ و اقتصاد به عنوان دو بعد مهم در زندگی
انسان دار د. در این رابطه سه رویکر د م یتواند مدنظر قرار گیر د: اول، نظا مهای فلسفی و
دیدگا ههای مکاتب فکری به این دو بعد ر ا م یتوان بررسی کرد و از مجموع آن، رابط هها را
یافت. دوم، بررسی موضوع اصلی این ابعاد یعنی انسان و جامعه انسانی که وجه تداخل اقتصاد
و فرهنگ را تبیی ن م یکند. سوم، بررسی آثار اقتصاد و فرهن گ بر یکدیگر ک ه م یتواند راه
دیگری برای یافتن رابطه ای ندو باش د. از مجموع این سه رویکر د م یتوان به اقتصا د فرهنگ و
فرهنگ اقتصادی که ادبیات مربوط به این حوزه است هم توجه داش ت. در این مقاله با تبیین
مفاهیم فرهنگ و اقتصاد به بررسی آثار و تداخ لهای فرهنگ و اقتصاد در صنعت فرهنگ و
مصرف کالا و امر توسعه پرداخته و سرانجام تلاشی برای پاسخ به این سوال که چگونه این
رابطه م یتواند تحت تاثیر دین به تعالی زندگی انسان و جامعه انسانی بیانجامد، بر م یآییم.
ملخص الجهاز:
در اين مقالـه بـا تبيـين مفاهيم فرهنگ و اقتصاد به بررسي آثار و تداخل هاي فرهنگ و اقتـصاد در صـنعت فرهنـگ و مصرف کالا و امر توسعه پرداخته و سرانجام تلاشي براي پاسخ به اين سؤال کـه چگونـه ايـن رابطه مي تواند تحت تأثير دين به تعالي زندگي انسان و جامعه انساني بيانجامد، بر مي آييم .
استاد مطهري با تقسيم بندي زندگي انسان به زندگي مادي و زندگي فرهنگـي در پاسخ به سؤال آيا حيوانيت انسان زيربناست و انسانيت او روبنا، مي گويد: «آنچه امـروز مطرح است جنبه جامعه شناسانه دارد نه جنبه روان شناسانه ، و از اين رو شکل بحث بـه اين صورت است که در ميان نهادهاي اجتماعي آيا نهاد اقتصادي که مربوط به توليـد و روابط توليدي است اصل و زيربنا، و ساير نهادهاي اجتمـاعي ، بـالاخص نهادهـايي کـه انسانيت انسان در آنها تجلي يافته است ، همگي فرع و روبنا و انعکاسي از نهاد اقتصادي است ؟ آيا علم و فلسفه و ادب و دين و حقوق و اخلاق و هنر در هر دوره اي مظـاهري از واقعيتهاي اقتصادي بوده و از خود به هيچ وجه اصالتي ندارد؟ آري آنچه مطرح است به اين شکل مطرح است اما خواه ناخواه اين بحث جامعه شناسي نتيجه اي روان شناسـانه پيدا مي کند، و هم به بحثي فلسفي درباره انسان و واقعيت و اصالت آن که امروز به نـام اصالت انسان يا اومانيسم خوانده مي شود کشيده مي شود، و آن اينکه انسانيت انسان بـه هيچ وجه اصالت ندارد، تنها حيوانيتش اصـالت دارد و بـس ، انـسان از اصـالتي بـه نـام انسانيت در برابر حيوانيت خويش برخوردار نيست يعني نظر همان گروه تأييد مي شـود که منکر يک تمايز اساسي ميان انسان و حيوان انـد.