خلاصة:
جنگ جهانی اول زمینه اصلی تبدیل آمریکا از جایگاه بی طرفی در جهان « مشارکت فعال » به بوده است. اما نکته اصلی در مورد وضعیت آمریکا این بوده است که به دلیل دوری از صحنه جنگ اروپا،
آسیب چندانی ندید و به این دلیل، به عنوان حامی اقتصادی و نظامی اروپا، تبدیل شد. رهبران سیاسی
آمریکا در این دوره، در این راستا و به دنبال پر رنگ کردن نقش همه جانبه آمریکا، نقش حامی صلح و
آزادی در جهان را برگزیدند. بر این اساس وودرو ویلسون، رییس جمهور آمریکا در راستای تحقق آنچه
الگوی آمریکایی در استشمام هوای آزاد آمریکایی نام نهاده بود، اعلامیه چهارده ماده ای خود را صادر
کرد که و صلح آینده را از طریق نظام بین المللی که آزادی و حقوق دولت- ملت ه ا را محترم بشمارد،
محقق می دانست. بر این پایه بررسی ایده ویلسونیانیسم و اینکه آیا این تفکر در سیاست خارجی آمریکا
نتایج مطلوبی داشته است یا خیر مساله مورد بررسی این مقاله است.
The world war I was been the main ground of the Untied States change from
“neutrality” statue into “active participation” in the world. However, the main
point in regard to the American situation has been the fact that due to her
absence from the European war scene she remained relatively safe and became
and economic and military supporter of the Europe. The American political
leaders at that time, because of their country’s overall distinctive role, played a
supportive role towards peace and freedom in the world. The president of the
United States, Woodrow Wilson in terms of the realization of so called
American pattern known to breathe in the open air, issued a fourteen articles
declaration aimed to follow future peace through international system which
honoues freedom and rights of nation-states. The article investigates the idea of
Wilsonianism and whether or not this had suitable results in the United States
foreign policy
ملخص الجهاز:
ویلسون مسأله علم اداره و جدایی سیاست از اداره را مطرح کرد و ایده ویلسونی یا به عبارتی ویلسونیانیسم ١ به پیشنهاد چهارده ماده ای وی بـاز مـی گـردد کـه در سـال ١٩١٨م اعلام شد و در آن ویلسون بر نفوذ معنوی و اخلاقی آمریکا در جهان اشاره داشـت ؛ نفـوذی کـه آمریکا را به صورت منادی صلح و آزادی جلوه گر سازد؛ چهره ای که صلح آینده جهـان را نـه متکـی بـه قدرت و تسلط استعماری بلکه به واسطه ایجاد سیستمی میدانست که به صـورت بـین المللـی ، آزادی و حرمت و حقوق همه دولتها براساس آن محترم شناخته شود و کلید آن نیز در دستان آمریکا باشد و آنچه منجر به ارائه ایده ویلسون در رابطه با نقش منجیانه آمریکا شد منفعت طلبی کشورهای اروپایی بود کـه نتیجه ای جز جنگهای دائمی نداشت .
اما پرسش این است که با توجه به موقعیت آمریکا پس از جنگ جهـانی اول ، اندیشه و سنت ویلسونی در لیبرالیزه کردن کشورهای در حال توسعه بـه کمـک طرحهـای آمریکـایی و استفاده از ابزارهای مسالمت آمیز در منع تجاوز کشورها به یکدیگر، حاصل تفکر آمریکایی بود یا رؤیـایی که جامه تفکر به تن کرده بود؟ آیا اندیشه لیبرالـی ویلـسون و تحقـق «جامعـه ملـل » توانـست تجـسم حاکمیت نظم لیبرالی را بر جهان محقق کند؟ اینها مسائلی است که پس از ویلسون بر سیاست خـارجی آمریکا تأثیر عمیقی بر جای نهاده است و در این مقاله با توجه به زندگی ، اندیـشه و فعالیتهـای سیاسـی 1- Wilsonianism ٤٢ ◊ ویلسون در دوره ریاست جمهوری اش مورد واکـاوی قـرار مـی گیرنـد و بـا در نظـر گـرفتن مطالعـات و تحقیقات موجود به پیامدهای ایده ویلسونیانیسم و رد آن پرداخته می شود.