خلاصة:
فهم دقیق و درست جریان های علمی بدون شناخت زمینه های وجودی آنها دشوار است و در مواردی موجب برداشت های ناصواب از آنها می شود. هدف این پژوهش بررسی روش شناسی بنیادین تکوین جریان سیاست نامه نویسی در دورة میانه است تا با مشخص شدن زمینه های معرفتی و غیرمعرفتی آن، بستر فهم درست و نقد این دانش فراهم آید. در این پژوهش با استفاده از روش توصیفی ـ تبیینی به این پرسش ها پاسخ داده ایم: سیاست نامه نویسی از چه مبانی معرفتی ای بهره می برد؟ ساختار معرفتی این دانش از چه مفاهیمی تشکیل شده است؟ روش کاربردی این دانش کدام است؟ سیاست نامه نویسی چه حوزه های معرفتی ای را فعال می سازد؟ این دانش از چه زمینه های وجودی غیرمعرفتی اجتماعی و فردی ای بهره می برد؟ و در نهایت چه نقدهایی بر این دانش دورة میانه وارد است؟ سیاست نامه نویسی دورة میانه نه در تداوم اندیشة ایرانشهری و نه جزئی از قلمرو فراخ فقه و فلسفة عملی و منضم به آن حوزه، بلکه یک جریان مستقل علمی در عرصة دانش اجتماعی مسلمانان است.
True understanding of scientific trends without knowing the grounds of their existence is problematic، and sometimes leads to certain misconceptions about them. This paper seeks to investigate the fundamental methodology of policy formulation process in the Middle Ages in order to prepare the ground for getting acquainted with and criticizing this discipline through specifying its epistemological and non epistemological grounds. Using a descriptive-explanatory method، this research answers a number of questions، such as: what epistemological principles dose policy formulation use? What concepts constitute the epistemological structure of this discipline? What is the practical method of this discipline? What are the epistemological areas which policy formulation activates? What individual and social existential non-epistemological grounds does this discipline use? And finally، what criticisms are directed to this discipline of the Middle Age? The policy formulation in the Middle Ages is neither related to the Iranian thought nor part of the wide area of، fiqh and practical philosophy، but it is an independent scientific trend which falls in the province of the social knowledge of Muslims.
ملخص الجهاز:
"سیاست نامه ها که جهت نشان دادن راه های تثبیت قدرت سیاسی و آیین کشورداری پای به عرصة سیاست عملی گذاشته اند، به این دلیل که چارچوب کلی خود را در دورة تمدن اسلامی از منابع دینی برمی گیرند، مواردی مانند ضرورت تطابق میان قول و فعل و ایمان، حسن خلق با رعیت، وفای به عهد، پرهیز از مکر و حیله در حوزة قدرت سیاسی، پرهیز از کذب و وعدة دروغ، پرهیز از تجسس در زندگی خصوصی مردم، و دوری از تکبر در رویارویی با مردم را به سلاطین، پادشاهان، حاکمان و والیان سفارش می کنند.
در بیان عوامل فردی تکوین جریان سیاست نامه نویسی که به زمینه های شخصیتی نظریه پردازان این عرصه باز می گردد، می توان به درایت، سرآمدی در علوم مختلف، آگاهی از واقعیت ها و شرایط سیاسی عصر خویش، ثروت و دارایی، برخورداری از پایگاه اجتماعی بالا و نبوغ سیاست نامه نویسان اشاره کرد.
لذا در اینجا به بررسی عوامل اجتماعی غیرمعرفتی سیاست نامه ها در دو دورة قبل و بعد از اسلام می پردازیم: ایرانیان از گذشته به اندرزنامه نویسی علاقة ویژه داشتند و این سنت نزد آنان رایج شده بود؛ به گونه ای که در عهد ساسانی یکی از مناصب بزرگ، اندرزبد بود.
شکل گیری سلطنت های نیمه مستقل در سرزمین ایران در دورة میانه در کنار خلافت اسلامی، سیاست نامه ها را به منزلة مهم ترین منابع توجیه کننده که می توانستند مشروعیت سلطنت های مستقل را موجه سازند، ارزشمند ساخت، و نیز اندیشة اندرزنامه نویسی را متناسب با تفکر موجود اسلامی در آن دوران فعال کرد."