خلاصة:
هندوئیسم، آیینی است که امروزه بر بیشتر سرزمین هند حاکم است و بیشترینه مردم آن دیاربدان اعتقاد دارند، به گونهای که بیش از هشتصد میلیون نفر بدان گرایش دارند. یکی از اساسیترین بخشهای این آیین در ناحیه اعتقادات، نگاه این عده به حقیقت غایی و امر الوهی است. این آیین در دورانهای مختلف خود، نگرشهای گوناگونی به این مهم داشته است. در دورانی طبیعتپرستی بر این آیین حاکم بود و در زمانی دیگر، شرک و در زمانی دیگر، تا حدّی نگاههای پنتئیستی. در این مقاله، این موضوع مورد بحث قرار گرفته است.
ملخص الجهاز:
"ج. رنگارنگی باورها و اعمال هندوها در دورانهای گوناگون نیز یکی از عوامل و دلایلی است که ما را به سوی این نکته میکشاند که این رویکرد یک دین نیست؛ مثلا، هندوها در دورهای از تاریخ خود، برای راضی کردن خدا یا خدایان، هر کاری انجام میدهند و اعمال و شعایر خاصی را به دقیقترین وجه ممکن انجام میدهند، و حال آنکه در دورهای دیگر، مسئله اخلاص عمل و عمل بدون امل، اهمیت مییابد و دیگر حتی راضی کردن خدا یا خدایان برایشان اهمیتی ندارد.
در نتیجه این عزلتنشینیها و مراقبهها، حقایقی بر آنها منکشف گردید و برداشتهای جدیدی از عالم و خدا برایشان حاصل شد و در نتیجه، گرایش به خدای واحد و پرهیز از پرستش و قربانی برای خدایان متعدد افزایش پیدا کرد و این حرکت اصلاحی موجب پدید آمدن دورهای در آیین هندو و در درون دوره ودایی شد که با نام مرحله «اوپانیشادها» شناخته میشود.
1 از نظر اینان، انسان تا وقتی که دچار نادانی است، اسیر این عالم است و دایم در یک چرخه مرگ و زندگی «سمساره» (Samsara) قرار دارد و هنگامی از این چرخه تولد و مرگ نجات پیدا میکند که از نتیجه اعمال پیشین خود جدا شود و در نهایت، به فهم اتحاد خود با برهمن نایل گردد.
تحولی که در دوره باستانی هندو پدید آمد، ایجاد نوعی شرک در خداپرستی بود به سبک Henotheism یا به عبارت کاملتر، به صورت Kathenotheism که در این شرک، هر فرد یا مستقلا یا به تبع قوم خود، یکی از این سه خدا را به عنوان خدای خود میگرفت و دیگر خدایان را به طور فرعی قبول میکرد."