خلاصة:
اسماعیلیه و اثناعشریه دو مذهب شیعی هسـتند کـه میـان آنهـا وجـوه اشـتراک و اختلاف بسیاری وجود دارد. یکی از مشترکات آنها این است که پیامبر مکرم اسلام (ص )، جانشین پس از خود را به صورت آشکار تعیین کـرده اسـت . امـا اخـتلاف از اینجا شروع می شود که امامیه ، امام و وصی را یکی می دانند، یعنـی اصـل وصـایت همان اصل امامت است ، اما اسماعیلیه آنها را متمایز از هم لحاظ و بررسی می کنند. در نظر اینان ، مقام وصایت به حضرت علی ابن ابی طالب (ع ) اختصاص دارد، یعنی همان امام است که در دوران زندگی رسول ناطق همراه اوست و امین اسرارش بـه حساب می آید. پس از وصی ، مقام امامان شروع می شود که در نظر گروهی از آنان ، امام حسن ، امام اول و اسماعیل ابن صادق ، امام ششم به حسـاب می آیـد. بـه جـز حضرت علی (ع ) که در هر دو مذهب وصی است ، سایر امامان ، از امام حسن به بعد در نگرش اسماعیلیان از مقام وصایت برخوردار نیستند. آنچه در ایـن مقالـه اثبـات می شود همین تمایز مقام امامـت و وصـایت اسـت کـه بـا ذکـر شـواهدی از آثـار متکلمان اسماعیلی و دیگر پژوهش گران ارائه می شود.
ملخص الجهاز:
"در ادامه به ذکر شواهدی برای اثبات این تمـایز در آرای اسـماعیلیه پرداخته می شود: ذکر نکردن نام علی بن ابی طالب در عداد امامان ؛ یکی از وجوهی که می تواند شاهدی بر تمایز بین مفهوم «وصایت » و مفهوم «امامت » در آرای اسماعیلیان به شمار آید این است که دسته ای از آنها نام علی بن ابی طالب (ع ) را به عنوان امام نخست ذکر نمی کنند و او را وصی و بالاتر از سایر امامان می دانند.
مترتب کردن مرتبه ٴ امامت بر مرتبه ٴ وصایت ؛ یکی دیگر از شواهدی که می توان در کتاب های اسماعیلیه برای وجود تمایز بین وصی و امام در نظر آنها یافت ، این است که در این کتاب ها امامت در رتبه ای بعد از وصایت قرار داده شده است .
یکی دیگر از دانشمندان اسماعیلی ، پس از ذکر نبوت و وصایت به عنوان دو جایگاه مهم در دین ، از امامت به عنوان وارث نبوت و وصایت یاد می کند و بیان می دارد که چون پیامبر و وصی از این امر آگاه بودند که عالم محتاج آموزش دیدن است ، امام را به جای خود نصب کردند و معانی علوم خود را برای او به ارث گذاشتند.
انقطاع وصایت و استمرار امامت ؛ یکی دیگر از مواردی را که می توان مؤیدی برای تمایز بین وصایت و امامت نزد اسماعیلیان دانست این است که آنها معتقدند وصایت امری است انقطاع پذیر، ولی امامت همواره استمرار دارد: و یعتقد أن الوصی إنما یوصیه الرسول علی معالم شریعته و أسرار ملتـه و عیـون هدایته و حقیقة أقواله و حفظ اسراره ، فإذا قام بها و مضی إلی دار کرامته استحال قیام وصی ثان بعده ، لأن الشریعة لم تتغیر ..."