خلاصة:
پژوهش پیش رو توسعه بخش سوم اقتصاد (وقف و امور خیریه) را به عنوان راهکاری برای پیادهسازی اقتصاد اسلامی و با استفاده از ظرفیتهای اقتصاد مردمی معرفی میکند که تعاملهای همکارانه و نوعدوستانه را در کنار رقابت بازاری توسعه میدهد و حرکت در این راه را لازمه توسعه ایرانی- اسلامی و همگام با دانش نظری اقتصاد میداند. پژوهش پیش رو بر آن است تا ضمن بیان رویکردی نوین به سازمانها و نهادهای بخش سوم اقتصاد از جمله وقف و امور خیریه به بیان اهمیت و اثر مثبت آن بر شاخصهای اقتصادی پرداخته و راهکارهایی برای توسعه آن در ایران ارائه کند. در این راه به روش کتابخانهای با ارائه مدلی مفهومی تعامل بخش سوم را با دو بخش دیگر اقتصاد تفسیر کرده و با استفاده از تحلیل آماری اثر رشد و توسعه بخش سوم اقتصاد بر شاخصهای اقتصادی مانند رشد تولید ناخالص داخلی (GDP)، شاخص توسعه انسانی (HDI) تحلیل شده است. نتیجهها از آن حاکی است که رشد بخش سوم اقتصاد اثر مثبت و قابل توجهی بر تولید ناخالص داخلی و شاخص توسعه انسانی دارد. سرانجام با تکیه بر نتیجههای پیشگفته یازده رهیافت برای توسعه بخش سوم اقتصاد ارائه شده است.
The present article presents the development of the economy’s third sector (Waqf and charity foundations) as a solution for implementing Islamic economics and using the capacities of public economy that develops the cooperative and philanthropic transactions besides the market competition, and also describes following this path as a necessary condition for Iranian-Islamic development consistent with the economic knowledge. Besides introducing a new approach to the third sector’s organizations and institutions (like endowment and charities), this article aims to show its importance and positive impact on the economic indices and then provides guidelines for its being developed in Iran. In order to do so, using the library method and introducing a conceptual model, we interpret the third sector’s transactions with the other two sectors of the economy and, using a statistical analysis, analyze the impact of its development and growth on such economic indices as the growth of gross domestic product (GDP) and human development index (HDI). The results show that the development of the economy’s third sector has a significant positive impact on GDP and HDI. Finally, relying on these results, we present eleven guidelines for the development of the third sector in Iran.
ملخص الجهاز:
"پرسش اصلی این است که مبانی نظری بخش سوم اقتصاد چیست و در چارچوب اقتصاد متعارف چه جایگاهی دارد؟ تنوع فعالیتهای بخش سوم چگونه است و سهم هر فعالیت نسبت به کل بخش چقدر است؟ آیا اگر فعالیتهای این بخش غیرانتفاعی است، جزو فعالیتهای اخلاقی قرار میگیرد یا با فراهمکردن بستر نهادی مناسب (سختافزاری مانند سازمانها و نرمافزاری مانند قانون و مقررات) میتوان انگیزه اقتصادی لازم در این فعالیتها را پدید آورد؟ این بخش چگونه میتواند نواقص و خلأهای بخش خصوصی و دولتی را جبران کند و در چه فعالیتهایی بیشتر وارد میشود؟ حال اگر وجود و توسعه این بخش در ایران لازم و ضروری است، چه سیاستهایی برای تبدیل ظرفیتهای بالقوه به بالفعل و نیز پدیدساختن ظرفیتهای جدید در این بخش میتوان انجام داد؟ به صورت تجربی در چه کشورهایی این بخش بیشتر توسعهیافته است و حجم فعالیتهای آن نسبت به کل تولید داخلی آنها چقدر است؟ پژوهش پیش رو بر آن است تا با پاسخ به پرسشهای پیشگفته بستر تحلیل نظری بخش سوم را فراهم کند و سپس توسعه این بخش را گامی مهم در جهت توسعه ایرانی- اسلامی معرفی کند.
در اکثر کشورهای توسعهیافته بخش سوم به عنوان بخشی بسیار مهم تلقی میشود که دولتها خود وارد اینگونه فعالیتها نمیشوند و بخش خصوصی انگیزه لازم برای ورود به حیطه اینگونه فعالیتها را ندارند که این امر باعث شده تا با زمینهسازیهای بلندمدت و اصلاح ساختارهای اقتصادی امروزه بخش عظیمی از فعالیتهای اقتصادی و ارائه خدمات اجتماعی در این کشورها بهوسیله بخش سوم که همان بخش وقف و امور خیریه یا به عبارت کلیتر بخش غیرانتفاعی است، انجام شود؛ بهطور مثال در کشور امریکا در سال 2007 بیش از 6/6 درصد کل GDP متعلق به بخش سوم اقتصاد بوده است (گزارش سال 2007 مرکز مطالعات جامعه مدنی، دانشگاه جان هاپکینز)."