خلاصة:
شمالآفریقا در آخرین روزهای سال 2010 وقایعی را پشت سر نهاد که هر یک نیز برای خود توضیح و تفسیری طولانی در بردارد دو کشور آغازگر این تحولات تونس و مصر اکنون نیز با بحرانهایی متفاوت روبرو میباشند در مصر دولت اخوانالمسلمین سقوط کرده و عملا این گروه توسط نظامیان در آستانه حذف از سپهر عمومی قرارگرفته است؛ در تونس النهضه در حال چانهزنی سیاسی با دیگر گروههای سیاسی این کشور است و باتجربهای که از سرنوشت اخوان در مصر اندوخت سعی کرد با انعطاف از بازی سیاست در این کشور حذف نشود؛ حال نیز با این پرسش مواجه میشویم که چرا دو گروه اخوانالمسلمین و النهضه با اساس تفکرات ایدئولوژی مشابه مسیر متفاوتی پیمودند؟ که یکی از سپهر سیاسی حذف و دیگری همچنان به چانهزنی سیاسی مشغول است. آنچه که به نظر میرسد بافت اجتماعی دو کشور با چهار نیروی اثرگذار روبرو هست که عبارتاند از: مردم (جوانان)، ارتش، گروههای سیاسی به حاشیه راندهشده و درنهایت عوامل تاثیرگذار خارجی بر سپهر عمومی؛ همچنین نکته متفاوت در این دو کشور عملکرد یکی برای الگوسازی (اخوان مصر) و دیگر پیروی از الگوی (النهضه تونس) هست که نباید ازنظر دور داشت؛ لذا پژوهش تلاش دارد بافهم علمکرد سیاسی و اجتماعی از گروههای اسلامی به بحث بپردازد که سبب میشود تمایزات و تغییرات گروههای اسلامی با ایدئولوژی مشابه را بهتر تحلیل و توضیح داد. به همین جهت با گردآوری دادههای لازم، توصیف، تجزیه، تحلیل و استنباط روابط دادههای مزبور پرداخته تا میزان اثرگذاری متغیر مستقل بر وابسته را موردسنجش قرار دهد.
The initiated of the changes in Tunisia and Egypt are now faced with
differing crises In Egypt, the Muslim Brotherhood has virtually collapsed in
the wake of the military has been removed from the public sphere; In Tunisia,
Ennahda's political bargaining with other political groups in the country And
experienced the fate of Egypt's Muslim Brotherhood has sought the flexibility
of playing politics in this country is not excluded; Now we are faced with the
question of why groups the similar the Muslim Brotherhood and Ennahda with
the ideology thoughts traveled a different path? It seems that the social fabric
of the country is faced with four influential forces include: People (youth),
Military, political groups marginalized and eventually regional and global
factors in Egypt and Tunisia; To collect data necessary to describe, analyze,
analysis of the data addressed to the effectiveness of the independent variable
on the dependent assessed.
ملخص الجهاز:
آنچه که به نظر می رسد بافت اجتماعی دو کشور با چهار نیروی اثرگذار روبرو هست که عبارت اند از: مردم (جوانان )، ارتش ، گروه های سیاسی به حاشیه رانده شده و درنهایت عوامل تأثیرگذار خارجی بر سپهر عمومی ؛ همچنین نکته متفاوت در این دو کشور عملکرد یکی برای الگوسازی (اخوان مصر) و دیگر پیروی از الگوی (النهضه تونس ) هست که نباید ازنظر دور داشت ؛ لذا پژوهش تلاش دارد بافهم علمکرد سیاسی و اجتماعی از گروه های اسلامی به بحث بپردازد که سبب می شود تمایزات و تغییرات گروه های اسلامی با ایدئولوژی مشابه را بهتر تحلیل و توضیح داد.
اما به دلیل شکل گیری کنش در فضای مجازی و فشار وارده این فضا کنشگران سیاسی پتانسیل را ایجاد می نمایند ولی در فضای عملی موفق نمی شوند که به تثبیت و نهادسازی سیاسی بپردازند(برایان ،٥٥:١٣٨٤)؛ لذا بدین گونه بود که در تحولات جهان عرب جوانان فضای پتانسیل سیاسی را ایجاد نمود ولی درنهایت این سازمان سیاسی همچون اخوان المسلمین در دوره اول ، ارتش در دوره دوم و در تونس النهضه بود که وارد فضای بازی سیاسی شدند و اکنون جوانان در این کشورها به حاشیه رانده شده اند؛ لیکن بر این اساس کنشگران سیاسی سپهر عمومی جامعه تونس و مصر به چهار سطح ناهمگن تقسیم می شوند که عبارت اند از: نخست ، مردم (کنشگران اصلی با حضور جوانان - به حاشیه رانده شده )؛ دوم ، گروه های سیاسی (تبدیل وضعیت به دو قطب اسلامی و غیر اسلامی )؛ سوم ، ارتش ؛ و چهارم ، عوامل بیرونی (تأثیر ساختار متصلب منطقه ای ٣ و فرامنطقه ای ) 4 چهار سطح ناهمگن در فضای سیاسی کشورهای تونس و مصر به سبب تأثیرگذاری ناهمگون 1 .