خلاصة:
با وقوع انقلاب ١٣٥٧ در ایارن ، نظام شاهنشاهی پهلوی که دااری ایـدئولوژی سیاسـی سـکولار و نزدیک به غرب بود، کنار رفت و نظام جمهوری اسلامی ایارن با ایدئولوژی مبتنـی بـر اسـلام خیزشـی و اندیشه ی مقاومت زمام کشور ایارن ار در دست گرفت . از این زمان به بعد نظام جمهـوری اسـلامی ایـارن به عناون حکومتی با اندیشه ای مبتنی بر ایدئولوژی اسلامی به عناون بازیگری جدید در سطح نظام بین الملـل شروع به فعالیت نمود؛ اما این حکومت در پیگیری اهداف و منافع خود هماوره بـا چـال هـای بسـیاری ماوجه بوده است که این امر سبب شده تا جمهوری اسلامی در حوزه ی سیاست خارجی در دسـتیابی بـه مطلوب های خود در منطقه و جهان هماوره با مشکلات و آسیب هایی ماوجه شود. بنـابارین ، در پـژوهش پیش رو سعی شده تا بارساس رویکرد جغارفیایی- برساخت گاریانه به ریشه یابی این چالش ها پرداخته شود و اره کارهایی نیز در این زمینه اارئه گردد. ساؤلات اساسی در این مقاله این است کـه : چـه عـاوملی سـبب شکل گیری چالش در مسیر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایـارن شـده اسـت و جایگـاه جغارفیـای فرهنگی در این مسئله کجاست ؟ این تحقیق به روش توصیفی- تحلیلی نگاشته شده است .
ملخص الجهاز:
(مشیرزاده ، ١٣٨٣: ١٣) این برداشت ها و هویت های ناشی از آن ریشه در لایه هـای مختلـف معنـایی دارد کـه در جغرافیاهای فرهنگی متفاوتی قوام یافته است و به شخصیت کـنش گـران سیاسـی در عرصـه ی سیاست خارجی و روابط بین الملل مبدل شده است .
(رشـیدی، ١٣٩٠: ٩٣-٩١) دولت ها در عرصه ی سیاست خارجی و روابط متقابل با دیگر کشورها با تکیه بـر هویـت هـای فضای جغرافیای ملی خود و نیز هویت هـای فضـایی کـه در صـحنه ی بـازیگری در فضـاهای منطقه ی و جهانی کسب میکنند و نیز فرصت ها و محدودیت هایی کـه ناشـی از واقعیـت هـای ژئوپلیتیکی است ، شکل رفتاری خود را تنظیم میکنند که بنابراین ، تفسیر رفتارهای بازیگران در سطح بین المللی و سیاست خارجی ریشه ی ژئوپلیتیکی دارد.
در کل میتوان گفت جمهوری اسلامی ایران براساس جغرافیـای فرهنگـی ویـژه ای کـه دارد، در تعارض با نظم آنارشیک جهانی است و از آنجـا کـه حامیـان و رهبـران ایـن نظـم از توانمندیهای بالایی برخوردارند، این کشور در مسیر سیاست خـارجی خـود بـا چـالش هـایی مواجه میگردد که ریشه در همین تضاد و وقایع ناشی از آن دارد.
کنش گر ایرانی در جریان جغرافیای فرهنگـی خاص خود به انگاره هایی هم چـون ایـران محـوری، اسـلام گرایـی و هویـت ضداسـتعماری و مفاهیمی دیگر که ذکرشان در اینجا چندان لازم نیسـت ، دسـت یافتـه اسـت و ایـن انگـاره هـا راهنمای کنش های وی در عرصه ی سیاست خارجی و بین الملل شده است ؛ اما آنچـه در اینجـا اهمیت قابل توجهی دارد، این است که کنش گران ایرانی در پیگیری اهداف خـود در عرصـه ی بین المللی با چالش هایی مواجه هستند.