خلاصة:
محور لیندا زاگزبسکی را مطرح نمـوده ایـم . در بخـش دوم ایـن مقالـه بـه کـاربرد نظریـه فضیلت محور وی در حوزه معرفت شناسی پرداخته و راه حل زاگزبسکی در حل معضـل گتیه و معضل ارزش را به تفضیل بیان کرده ایم و در بخش پایانی نیز نظریه وی در حـوزه معرفت شناسی فضیلت محور را مورد نقد و بررسی قرار داده ایم .
ملخص الجهاز:
"بـر ایـن اسـاس زاگزبسکی در پاسخ به مثال نقضی گتیه خواهد گفت که باور صادق در مثال های نقضـی / گتیه از آن روی معرفت محسوب نمی شود که باور صادق در این مثال ها حاصل انگیزه ها و اعمال فضیلت مندانه شخص برای دست یـابی بـه معرفـت نبـوده اسـت و در واقـع عمـل مبتنـی بـر فضـیلت تحقـق نیافتـه اسـت تـا شـرایط وی بـرای کسـب معرفـت مهیـا گـردد .
reliable belief-producing process / گونه ای قابل اعتماد١ توسط چنین قوایی فرآوری شده است تمایز قائل شوند؟ آیـا نمـی توانند با قائل شدن به چنین تمایزی در مواجهـه بـا باورهـای کـاذبی کـه از طریـق قـوای باورساز قابل اعتماد فرآوری شده اند، مدعی گردنـد کـه بـاور مـذکور بـه گونـه ای قابـل اعتماد توسط قوای معرفتی قابل اعتماد فرآوری نشده است و از این طریق نظریه ی خـود را در برابر معضل گتیه ایمن سازند؟ اگر راهکار زاگزبسکی راهکاری قابـل قبـول اسـت چرا نتوانیم در نظریه ی کارکرد صحیح ٢ پلنتینگا با طرح تمایز میان باور بر آمده از قـوای با کارکرد صحیح و باوری که به درستی توسط چنین قوایی فرآوری شده است ، شکاف میان قوای با کارکرد صحیح و صدق را بپوشانیم و از ایـن طریـق راه را بـر معضـل گتیـه ببندیم ؟ (١٤ .
زاگزبسکی با تعریف معرفت به باور بر آمده از عمل مبتنی بر فضیلت فکری بر آن بود تا علاوه بر معضل گتیه بر معضل ارزش نیز فائق آید؛ از همین روی برای پر نمودن شـکاف میان عمل فضیلت مندانه و دست یابی به صدق اصطلاح عمل مبتنی بـر فضـیلت فکـری را طرح و مورد استفاده قرار داد تا از این طریق نظریه ی خود را در مقابل معضل گتیه ایمـن سازد.
Annas, Julia (2007), "The Stracture of Virtue", Intellectual virtue perspectives from ethics and epistemology, edited by Linda Zagzebski and Michael DePaul, Oxford: Clarendon press."