خلاصة:
یکی ازدشواری های پیش روی میراث حدیثی شیعه ،ادعای وضع و جعل درنگاشته های کهن شیعی است . از جمله دستاویزهای این ادعا، دو گزارش در رجال کشی است . بــر پایــة ایــن دو گــزارش ، دوره ای کم وبیــش ۷٠ ســاله از تاریــخ حدیــث شــیعه ، یعنــی از زمــان شــهادت امــام باقــر؟ در ١١٤ ق . تــا زمــان بــه امامــت رســیدن امــام رضــا؟ در ١٨٣ ق . بـــا اتهـــام بـــزرگ وضـــع و جعـــل روایـــات بـــه دســـت مغیـــرة بـــن ســـعید و ابوالخطـــاب و پیـــروان ایـــن دو، رویـــارو شـــده اســـت ؛ پدیـــده ای ویـــران گـــر کـــه ســـرانجام توســـط یونـــس بـــن عبدالرحمـــن ، متوقـــف شـــده و میـــراث حدیثـــی شـــیعه بـــه دســـت وی ، پالایـــش می شـــود. در این نوشتار تلاش بر آن است که با نظر داشت واقعیت های ملموس و عینی در تاریخ حدیــث شــیعه کــه در پرتو مدیریــت فرهنگی نهاد امامت ســامان یافته اند، نادرســت بودن این دو گزارش به اثبات رسد.
ملخص الجهاز:
"١ شــیخ محمد ســند بحرانی نیز با دســتمایه قرار دادن برخی روایات ، ازجمله دو گزارش یادشــده در رجال کشــی ، اگرچه اجمالا وجود جعل و تحریف در میراث حدیثی شیعه را می پذیــرد، ولــی بــه گواه شــواهد و قرائــن متعددی چــون عرضة احادیث مشــکوک بر ائمه ؟ و ســخت گیری شــدید محدثین قم در پذیرش روایات ، فرایند تدوین اصول و کتاب ها در عصر حضور و غیبت صغرا، و ســرانجام ، شــکل گیری کتب اربعه و جوامع حدیثی را در بسیرت سالم و به دوراز ورود آموزه های دروغین و غالیانه می داند.
٨( صفار نیز با توجه به همین شرط ، در بصائر الدرجات ، حدیثی را از ابوالخطاب نقل کرده است : حدثنــا أحمــد بــن محمــد عن عــلی بن الحکم عن ه شــام بن ســالم عن محمد بن مســلم قال : ی دخلت علیه بعد ما قتل أبو الحن طاب ، قال : فذکرت له ما کان یروی من أحادیثه تلک العظام قبــل أن یحــدث مــا أحــدث ، فقال : فحســبک و الله یا أبــا محمد أن تقول فینــا یعلمون الحرام ٤_ ٣_ ٣_ ارائة فهرستی از راویان مورد وثوق برای اخذ معارف عــلاوه بــر دو راهکار قبلی ، امام صادق ؟ برای مبارزه بــا این جریان انحرافی ، حرکت ســومی را نیــز ســامان دادند و آن ، ارائة فهرســتی از راویــان مورد وثوق بــرای اخذ معارف صحیــح بــود."