خلاصة:
نهج البلاغه پس از قرآن کریم و سـیره سـیاسـی پیامبر اکرم (ص )، بنیان گذار فلسـفه سـیاسـی اسلام است که راهبردهای روشنگرانه ای در زمینه سیاست و حکومت ارائه نموده است . حضرت علی (ع ) در بسیاری از خطبه ها، نامه ها و حکمت های این کتاب ، علاوه بر روشن ساختن نوع معرفت شناسی، هستیشناسی و رویکرد فلسفی خود به جهان ، به موضوع نحوه سیاست و مدیریت جامعه و سرزمین از ابعاد مختلف میپردازد. از آنجا که هر نظام ســیاســی در جهان دارای چارچوبی ایدئولوژیک اســت ، لذا ایدئولوژیها نقشــی مهم در شـیوه ی سازماندهی سیاسی فضا به عنوان مهم ترین وظیفه جغرافیای سیاسی دارند. پژوهش حاضر که به روش توصـیفی تحلیلی انجام گرفته اسـت ، به دنبال شناسایی ریشه های جغرافیای سیاسی در نهج البلاغه بوده و در پی ترسیم چارچوب جغرافیای سیاسی از دیدگاه امام علی (ع ) است . به علت گسـتره وسیع موضوعات در جغرافیای سیاسی، این پژوهش به چهار موضوع که بیشتر جنبه بنیادین دارد میپردازد. به عبارت دقیق تر، نوع رویکرد فلسـفی و هسـتیشـناسانه حضرت به جهان (جغرافیای طبیعی و جغرافیای انسانی)، چگونگی ساختار معرفت شناسی و هستیشناسی از نگاه امیرالمومنین ، الگوی مطلوب حکومتی موردنظر اسـلام و همچنین نگاه حضرت به مفاهیم اساسی جغرافیای سیاسی همچون سازماندهی سیاسی فضا، ملت ، قلمرو، مشـروعیت و... میپردازد. نتایج پژوهش نشـان میدهد رویکرد فلسفی حضرت علی (ع ) رئالیستی، غـالب تبیین های حضـــرت از نوع علی و همین طور غایی و نوع ســـاختار حکومتی مدنظر اســـلام و به تبع آن امیرالمومنین (ع )، بسیط غیرمتمرکز است .
ملخص الجهاز:
"در دو بخش اول که بنیان های فلسـفی رشته جغرافیای سیاسی را از نگاه نهج البلاغه بررسی میکند، ابتدا رویکرد فلسفی و هستیشناسانه حضـرت امیر (ع ) به دنیا بررسی شده است ، سپس ساختار معرفت شناختی امام علی (ع ) اعم از نوع تبیین ها، گزاره ها و روش شـناسـی مورد کنکاش قرارگرفته اسـت .
در نهج البلاغه در بسیاری از خطبه ها، نامه ها و حکمت ها، با توصیفات امام علی (ع ) مواجه میشویم که جهان طبیعت ، نظام خلقت ، ماوراءالطبیعه ، انسان و خصوصیات جسمی و روحی او را توصیف میکنند، اما از آن جا که هدف از توصــیف ، درک روابط میان پدیده های طبیعی و انســانی به منظور به کارگیری آن ها در جهت برآوردن اهداف ، علایق ، تصــمیمات و نیازهای زندگی مادی و معنوی انســان اســت ، معمولا پس از توصـیف ، امام (ع ) به سراغ تحلیل میروند و با تمسک از سنت های الهی که در قرآن و سنت پیامبر و قبل از این ها در ذات طبیعت و همچنین فطرت انســانی به وســیله خداوند قرار داده شــده اســت ، به تحلیل موضــوعات مختلف میپردازد.
چنان که حضـرت امیر (ع ) در هنگام انتصـاب مالک اشــتر به حکومت مصــر، به او میفرماید: ســنت نیکویی را که بزرگان این امت به آن عمل کرده و سبب الفت میان مردم گشته و امور رعیت بر پایه آن سامان یافته ، مشکن و سنتی را پدید نیاور که حتی به یکی از سنت های گذشته آسیب رساند (نهج البلاغه ، نامه ٥٣)."