خلاصة:
مسئلۀ وحدت وجود از مسائل کلان هستیشناختی است که در فضای عرفانی پدید آمده و آرام آرام در فضای فلسفی وارد شده است. قبول یا رد آن تمام مسائل فلسفی را تحتالشعاع قرار میدهد. با قبول وحدت وجود، عالم رنگ دیگری به خود گرفته، در معنای غلیظ آن، علیت از میان موجودات رخت برمیبندد. نیز وحدت وجود تحلیل دیگری از وجود حضرت حق و شریعت خواهد داد. فیلسوفانی قبل از صدرالمتألهین در این باب بحث کردهاند، اما ملاصدرا مدعی برهانی ساختن این مسئله و تبیین صحیح و دقیق آن شده است. در این مقاله، به بیان تقریر ملاصدرا و ادله آن در باب وحدت شخصی وجود میپردازیم. ایشان با ارائة پنج استدلال: وجود رابط، بسیطالحقیقه، صرفالوجود، واجبالوجود بالذات واجب من جمیع الجهات و عدم تناهی به اثبات وحدت وجود پرداخته است.
ملخص الجهاز:
"بنابراین، واجب بالذات چون واجب من جمیع الجهات است، همة مواطن وجودی را پر کرده، فاقد هیچ موطنی نخواهد بود، و این امر مستلزم وحدت شخصی وجود و انکار وجود ثانی در عرض یا در طول واجب است: قاعدة فی توحیده تعالی فی حقیقة الوجود: قال الله تعالی: «کل شیء هالک إلا وجهه» و ...
و اما اثبات مقدمه دوم: دقت در معنای «عدم تناهی» روشن میسازد که وجود نامتناهی موطنی را برای غیر خود باقی نمیگذارد، بلکه وجودش به گونهای است که همة ساحتهای وجودی را پر کرده است و هیچ وجود دیگری نه در طول و نه در عرض قابل فرض نخواهد بود، زیرا فرض ثانی مستلزم تمایز آن وجود با دیگری بوده، تمایز نیز مستلزم محدودیت آن است.
طریق دیگری که برای اثبات وحدت شخصی وجود طی میشود، از نظر به واجب حاصل میشود و حد وسط این طریق عدم تناهی واجب تعالی است، زیرا اگر وجود واجب نامتناهی و نامحدود است، نامتناهی مجالی برای غیر نمیگذارد و فرض شیء دومی که در عرض یا در طول آن قرار گیرد خطا و ناصواب است ملاصدرا قایل است که خداوند حد ماهوی ندارد، و امری که حد ماهوی نداشته باشد حد وجودی و خارجی هم نخواهد داشت، زیرا حد ماهوی از وجود محدود حکایت میکند، و امری که حد وجودی نداشته باشد واحد شخصی است و ثانی در وجود ندارد و، در نتیجه، خداوند واحد شخصی است و ثانی در وجود ندارد."