خلاصة:
ادبیات تطبیقی، رهیافتها و رویکردهای متنوعی را دربر میگیرد که «تصویرشناسی»، یکی از آنهاست. براساس این رهیافت، تصویر فرهنگ خودی در ادبیات بیگانه واکاوی میشود یا برعکس، بازنمودهای تصویری از فرهنگ بیگانه در ادبیات خودی به بررسی گذاشته میشود. پژوهش حاضر با تکیه بر رهیافت تصویرشناسی، ضمن واکاوی سفرنامة خسی در میقات از جلال آل احمد و استخراج تصاویر ارائه شده از «من» و «دیگری»، آنها را طبقهبندی کرده است. بر اساس این پژوهش، تصویرشناسی در مقام یک رهیافت مطالعاتی در حوزة ادبیات تطبیقی میتواند بخشی از تواناییهای ادبی نهفته در متن را نیز بکاود و استخراج نماید. بنابر پژوهش حاضر، جلال آل احمد «من»ها و «دیگری»های متنوعی را به دست داده است و در این بین کوشیده است تا از طریق تصویر «دیگری»، تصویر «من» را برجسته نماید. به بیانی دیگر، در این اثر، آل احمد حرکتی دایرهوار را طی کرده، از «من»، به «من» بازگشته است، اما از رهگذر تصویرپردازی «دیگری». کما اینکه این پژوهش، نشانگر آن است که راوی در تصویرپردازیهای خود به نوعی «گزینش تصویری» دست یازیده است؛ پژوهش حاضر همچنین نشان میدهد که تصویرشناسی با بهرهگیری از رویکردهای نقد ادبی نظیر نشانهشناسی و ساختارگرایی، ماهیتی بینارشتهای دارد و صرفا به عوامل برونمتنی و غیر ادبی پیوند نمیخورد بلکه در میانة ادبیات و دیگر علوم انسانی نظیر تاریخ و جامعهشناسی قرار میگیرد.
ملخص الجهاز:
"پرسش های پژوهش آیا تصویرشناسی به مثابۀ یک رهیافت مطالعاتی میتواند بخشی از ظرفیت ها و تواناییهای ادبـی مـتن را نیز بکاود؟ در صورتی که بپذیریم خسی در میقات مصداقی برای مطالعات تصویرشناسی است ، چه نوع تصاویری از «من » و «دیگری» در آن عرضه شده اسـت و بـه چـه صـورت میتـوان آن هـا را طبقه بنـدی کرد؟ تصویرپرداز، در متن به چه شیوه هایی با «دیگری» ارتباط گرفتـه اسـت و آیـا ایـن تصـویرپردازی جنبه ای کاملا واقعی دارد یا نوعی «گزینش تصویری» را رقم میزند؟ و آخر اینکه آیا میتـوان بـا تکیـه بر مطالعات تصویرشناسانه ، متون ادبی فارسی را در دو ساحت کلاسیک و مـدرن واکـاوی و بـازخوانی کرد؟ ١-٣.
٣. من منتقد در این متن ، هرچند عناصر درون و برون فرهنگی را از زیر تیغ تیز انتقاد خود گذرانده است ، اما این انتقاد «من » فردی از «من » جمعی و نیز از «دیگـری» در دو نمـود درون و بـرون فرهنگـی آن ، دو هـدف را دنبـال میکند: نخست برجسته ساختن «من عرفانی» که با توجه به سفر راوی بـه مکـه و دگرگونیهـای روحـی در او، خواننده انتظار دارد حضور این «من » ملموس تر باشد؛ دوم : اصلاح جویی برای مملکت خویش و برای سرزمین ها و بلاد اسلامی و مسئولیت پذیری اجتماعی راوی در قبال جوامع مسلمان تا بدین سان ، نقش فـرد مسـلمان دربـارة خود (امور درونی) و جامعه اش (امور بیرونی) نمایانده شود."