خلاصة:
با پیروزی نهضت مشروطه و تأسیس مجلس، اندیشة دفاع از استقلال و تمامیت ارضی کشور از سطح سیاستمردان به جامعه تسری یافت و دگرگونی مهمی در نگرش ایرانیان به قوای دفاعی کشور پدید آمد. انجمنهای ایالتی با پیشگامی در این مسیر، برای مشق نظامی مردم از مجلس درخواست مجوز کردند. این امر کنشها و واکنشهایی را در سطح مجلس، دولت و مردم برانگیخت؛ چنانکه مجلس وزارت جنگ را به پاسخگویی دربرابر این امر واداشت و به نقد عملکرد بریگاد قزاق پرداخت. اما مهمتر از همه، طرح تشکیل ارتش ملی در مجلس بود که بررسی آن مسئلة اصلی این مقاله است. در پژوهش حاضر با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی میکوشیم اقدامات و رویکردهای مجلس را درجهت تشکیل ارتش ملی بههمراه واکنشها و پیامدهای آن ارزیابی کنیم. اندیشۀ تشکیل ارتش ملی هرچند با پشتیبانی مجلس و مشروطهخواهان نزدیک بود به تأسیس نیروی نظامی کارآمد بینجامد، با جنگ قدرتی که بین شاه و مجلس درگرفت، استبدادگران مسئلة ارتش ملی را در تضاد با ارتش دولتی برشمردند و مانع از تحقق آن شدند.
ملخص الجهاز:
"پیامد منطقی این تلگراف و گـزارش مشـق نظـامی داوطلبـان تبریـزی، انگیـزه و اندیشـۀ تشکیل ارتش ملی را در مجلس مطـرح کـرد و مجلـس را بـه تأمـل در ایـن بـاره واداشـت ؛ چنان که در جلسۀ روز ٢٧ ربیع الثانی ١٣٢٥ شرف الدوله ، نمایندة آذربایجان ، لایحه ای تقدیم مجلس کرد که در آن ضمن اشاره به لزوم سـامان دهـی قشـون ، پرداخـت بـه موقـع مواجـب سپاهیان و تقاضای ارسال سریع نظام نامۀ انجمن های ایالتی جهت «رفـع انقلابـات و اغتشـاش ولایات » آمده بود: حالا که ملت عزیز وطن خواه مملکت ایران به این مقام آمده انـد کـه در راه حفـظ وطن و بیضۀ اسلام جان نثاری نمایند و خودشان را فدای ترقـی کشـور کننـد، چـه ضرری دارد که دولت افسران آگاه را به ولایت ها بفرستد تا به تمام طبقات مستعد کشور مشق نظامی بدهند و علم جنگ بیاموزند تا در اندک مدتی با کمترین هزینه ایران دارای قشون صحیح شود و در موقع لزوم در راه وطن پرستی جان بازی کننـد (روزنامۀ مجلس ، ١٣٢٥، س ١، ش ١٠٩، ص ٣).
البتـه ، مجلس در ماجرای توپخانه با اتکای قوای دفاعی انجمن ها موفق شد شاه و مشروعه خواهـان را موقتا به عقب براند و شاه را وادارد تا با سوگند مجدد، وفاداری خود را بـه مجلـس ابـراز کند؛ اما ماجرای ترور شاه تنش بین مجلس و دربار را بـه اوج رسـاند و شـاه را واداشـت تـا شرایطی را برای صلح پیش نهاد کند کـه از محتـوای آن مـیتـوان میـزان نگرانـی شـاه را از ارتش ملی درک کرد: اقتدار شاه مانند اقتدار امپراتور آلمان باشد؛ شاه حق داشته باشد همه وقت ١٠هزار قشون در تهران نگه دارد؛ شاه اختیارات تام در کار قشون داشته باشد؛ وزیر جنگ فقط نزد شخص شاه مسئول باشد."