خلاصة:
در یک شرکت بازاریابی چندسطحی، توزیعکنندگان آن محصولات شرکت را بهطور عمده از شرکت میخرند و به دور از یک مکان ثابت تجاری بهنحو خردهفروشی به مصرفکنندۀ نهایی میفروشند و علاوه بر انتفاع از تفاوت خرید عمده و خردهفروشی، بابت هر فروش درصد (پورسانت) خردهفروشی دریافت میکنند؛ درحالیکه هر توزیعکننده با عضوگیری، آموزش و حمایت توزیعکنندگان جدید، بهطور مستقیم و غیرمستقیم، از فروش آنها درصدی را بهعنوان پورسانت مجموعهای دریافت میکند. در این راستا بین شرکت و توزیعکنندههای آن، دو عقد مستقل حاکم است: یکی قرارداد خرید محصول از شرکت توسط توزیعکننده و فروش آن به مصرفکنندۀ نهایی و دریافت پورسانت خردهفروشی است. این قرارداد در واقع، یک عقد بیع با یک شرط فعل معوض مالی در ضمن آن است. عقد دوم حاکم بین توزیعکننده و شرکت، عقد وکالت است که بهموجب آن توزیعکننده به وکالت از شرکت به جذب، سازماندهی و حمایت توزیعکنندگان جدید مبادرت کرده و شرکت در ازای این امور، از فروش توزیعکنندگان مورد حمایت آن توزیعکننده، به وی پورسانت مجموعهای پرداخت میکند. از سویی، در عمل بین اعضای یک گروه فروش (یک توزیعکننده و زیرمجموعۀ وی) قراردادی منعقد نمیشود. ولی باید گفت که قرارداد حاکم بین آنها با توجه به تعریف ما از شبهعقد و نیز نحوۀ تعامل آنها، شبهعقد اجاره است.
In a MLM company، distributors whole buy the products and retail to end users out of a fixed commercial location. In addition to margin، they get retail commission for every sale. Also every distributor is able to recruit، train and sponsor new distributors – directly and indirectly- and get a percentage as an overall commission. In this way، there are two contracts between company and distributor in a MLM company. One is sales contract with a fiscal exchanged act condition in implied which contains the products purchase contract by distributor and getting retail commission by selling it to end users. The other is proxy contract whereby distributor (as the company’s proxy) act to recruit، organize، sponsor and train continuously new distributors.
In practice it isn’t convened any contract between distributors، but with respecting the way they interact، the governing contract between them which recognized by law، is quasi lease contract.
ملخص الجهاز:
"م آورد و اگر می توان ، آیا احکام و آثار خاص آن عقد معین منتفی خواهد شد؟ در خصوص موضوع ما سؤال به این نحو می شود که آیا می توان قرارداد خرید و فروش توسط توزیع کننده در بازاریابی چندسطحی را در قالب مادة ١٠ منعقد کرد؟ در صورت پاسخ مثبت به این سؤال ، آیا احکام و آثار خاص عقد بیع ، منتفی خواهد شد؟ و برای مثال ، خیار مجلس و خیار تأخیر ثمن وجود نخواهد داشت ؟ در پاسخ به سؤال نخست دو نظر مطرح شده است (محقق داماد، ١٣٧٩، صص ١٣٠-١٣٣): نظر اول این است که تا زمانی که یک قرارداد در قالب یکی از عقود معین قرار می گیرد، به هیچ عنوان نمی توان به عقد غیرمعین و بی نام پناه برد.
در این تعریف آمده که شبه عقد عملی ارادی است که به موجب آن بدون انعقاد عقد، ایجاد تعهد برای یک طرف یا طرفین می شود، ولی در این تعریف معلوم نیست که یک عمل ارادی چگونه برای دیگری بدون انعقاد قرارداد تعهد ایجاد می کند و اینکه مبنای این ایجاد تعهد چیست ؟ از سویی ، ایشان به عنوان نمونه به استیفا اشاره کرده اند، درحالی که به نظر می رسد استیفا، که در اینجا با توجه به قید «که قانون آن را منع ننموده » استیفای مشروع مورد نظر است ، باید به قراردادهایی اطلاق شود که به موجب آن شخصی از مال یا عمل دیگری بهره مند و منتفع می شود، لکن این قرارداد تحت عنوان یک عقد خاص قرار نمی گیرد؛ حال این قرارداد می خواهد صریح باشد یا ضمنی ."