خلاصة:
طنز عبید زاکانی از نظر اشارات اجتماعی و نکات تاریخی یکی از منابع ممتاز شناخت جامعه، ذوق و فرهنگ ایرانی در قرن هشتم است. در طنزهای عبید زاکانی به ظریفترین مسائل فردی و جمعی در بستری از نگرش فلسفی و سیاسی پرداخته شده است. نکتۀ قابل تأمل در طنز عبید این که غالبا لطایف او زیرساختی پارادوکسی دارند و عبید از طریق ایجاد فضایی متناقضگونه، خواننده را به خنده و تفکر وامیدارد. در این تحقیق به عمدهترین مسائل اجتماعی، تاریخی و سیاسی در طنز عبید توجه شده و با بررسی و نقد حکایات و لطایف عبید به لایههای پنهان طنز او نقبی زده شده است.
ملخص الجهاز:
حکایات و داستان های بی شماری از غلامبارگی پادشاهان و درباریان ، حاکمان در تاریخ ایران مسطور است که نشان می دهد این روشن ترین و بی پردهترین انحراف اخلاقی برای آنان به امری پسندیده بدل شده بود و عجبا که شاعران و هنرمندان هم خواسته یا ناخواسته در تحلبل و تبببن این مفسده با حکام مشارکت می کردند.
در نبویورک و نگارش مقدمه ای منقح -سوای مقدمۀ شادروان اقبال که به دلبل فضل تقدم آن را در سرآغاز تصحبح خود آورد- بخش های ترجمه نشدۀ نثر عببد زاکانی را به فارسی برگرداند و در پی نوشت های مفصلی که تدوین کرد ریشۀ برخی از حکایات و لطایف عببد را به دست داد.
پدرانی که فرزندانشان را از ببم دست یازیدن به تاج و تخت کور می کردند و فرزندانی که برای غصب حکومت مبل در چشم پدران خود می کشبدند چگونه می توانستند منادیان امنبت و رفاه برای مردم باشند؟ عببد زاکانی در مرکز این بحران ها و معاصر با حافظ شبرازی است .
به درستی در این حکایات می توان مبزان تعصب ورزی اهل فرقه ها و مذاهب را با یکدیگر دید خصوصا این که مذهب غالب در قرن هشتم و در منطقۀ عراق عجم همان طور که اشارت رفت مذهب اهل سنت بوده است و عببد زاکانی با حفظ ظاهر ضمن رعایت بی طرفی ظاهری به صورت پنهانی ستم ورزیدن بر شبعبان و نبز استدلالهایی که ایشان در دشمنی با اهل سنت داشته اند را به زیر سؤال می برد و آگاهانه آن را نقد می کند.