خلاصة:
در هزارة سوم یکی از اهداف مهم سازمانها، کاهش هزینه ها و افزایش بهرهوری است . مدیریت لجستیک معکوس (مدیریت بازگشتی ها)، حوزهای کوچک ولی مهم از زنجیرة تامین کنندگان امروزی است و این اجازه را به مدیریت سازمانها و شرکت ها می دهد که کالاها و مواد اولیه برگشتی را به عرضه کنندگان بازگردانند و روشهایی را اتخاذ نمایند تا مجموع هزینه های مرتبط با زنجیرة تامین را کاهش دهند. از مسائل بسیار مهم برای مدیران در سازمانها، پیش بینی هزینه های مختلف اعم از هزینه های سفارش، نگهداری ، کمبود و... می باشد که این پیش بینی را می توان به کمک مدلهای سری زمانی انجام داد. سری زمانی از فن های آماری است . پژوهش حاضر کاربردی بوده و تحلیلی _توصیفی می باشد. ابزار جمع آوری اطلاعات، کتابخانه ای است . هدف از این پژوهش ، بررسی کاهش هزینه های اجرایی لجستیک معکوس و پیادهسازی اهداف آن به کمک توصیف ، تبیین ، پیش بینی و کنترل آینده است . در رویکرد سری زمانی و با به کارگیری مدل آریما (ARIMA) برای دادههایی با روندهای قابل تشخیص ، با استفاده از دادههای گذشته (موجود) می توان آینده را پیش بینی نمود، سازمان را در فرایندهای تصمیم گیری خود بهبود بخشید و صرفه جوییهای اقتصادی مناسبی حاصل نمود.
ملخص الجهاز:
در رویکرد سری زمانی و با به کارگیری مدل آریما (ARIMA) برای دادههایی با روندهای قابل تشخیص ، با استفاده از دادههای گذشته (موجود) می توان آینده را پیش بینی نمود، سازمان را در فرایندهای تصمیم گیری خود بهبود بخشید و صرفه جوییهای اقتصادی مناسبی حاصل نمود.
زنجیرة تأمین ، لجستیک معکوس، پیش بینی آینده، سری زمانی ، مدل ARIMA ، کاهش هزینه ها ١- دکتری مدیریت تولید و عملیات، عضو هیئت علمی و استادیار دانشکده مدیریت و حسابداری دانشگاه شهید بهشتی تهران ٢- دانشجوی کارشناسی ارشد مهندسی صنایع ، مؤسسه آموزش عالی غیرانتفاعی زند شیراز، نویسنده مسئولmohandessh@yahoo.
com١١ ٣- دانشجوی کارشناسی ارشد مدیریت بازرگانی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد ملایر مقدمه زنجیرة تأمین ١ فرایندی یکپارچه است که در آن تعدادی از شرکت ها و سازمانهای تجاری (شامل تأمین کنندگان، تولیدکنندگان، توزیع کنندگان و خردهفروشان)، برای تبدیل مواد خام به محصولات تمامشده و تحویل این محصولات به خردهفروشان یا مشتریان کار میکنند(احتشام راثی، ١٣٩٢).
مفهوم زنجیرة تأمین حلقۀ بسته مستتر در اصول لجستیک معکوس در اوایل دهۀ ١٩٨٠ به عنوان نتیجۀ مستقیم خردسازی قطعات، یکپارچه سازی در مقیاس بالا و طراحی بخشی، ابتدا در صنعت تجهیزات الکتریکی پیادهسازی شد و فرایند تعمیر یک محصول از انجام تعمیرات در محل ، به درآوردن و تعویض بخش ها تغییر یافت و ارزش اقتصادی بازگشت مواد برای تعمیر و تخصیص دوباره را بیشتر نمود و شرکت های بزرگ در این زمینه با به کارگیری لجستیک معکوس به درآمدها و صرفه جوییهای بیشتری در ارائۀ خدمات خود دست یافتند.