خلاصة:
حکومت پهلوی اول در جهت تقویت قدرت خود و تشکیل دولت مدرن، مجبور به رویارویی با سروران اجتماعی جامعه شبکه ای ایران بود. از همین رو به مقابله همزمان با نهاد قدرتمند اجتماعی مسئولین محلی پرداخت. از آنجا که رابطه میان مردم و حکمرانان محلی بر مبنای زور بود، به سادگی این نهاد از میان برداشته شد اما در مواجه با روحانیون، دولت به سادگی نتوانست قدرت اجتماعی آنان را محدود سازد بلکه بر عکس با از هم گسسته شدن پیوند دیرین میان سلطنت و دیانت در دوره پهلوی اول، روحانیت بیش از پیش مورد پذیرش و اقبال اجتماعی قرار گرفت. در اصل از آنجا که روحانیون در میان طبقات شهری نفوذ بیشتری داشتند، سیاست های ضد ایلی و دهقانی دولت سبب افزایش تغییر در فرماسیون اجتماعی و مهاجرت مردم به شهرها شد. این امر در تحلیل نهایی سبب ازدیاد جمعیت تحت نفوذ روحانیت و نقش آفرینی بیش از پیش آنان در تحولات جامعه ایرانی گردید.
To strengthen its power and to establish a modern government, the Pahlavi government had to encounter local rulers. Since local rulers used forced against people, omitting them was an easy task for the Pahlavi I. However, dealing with clergymen was difficult. Separating religion and government added more immigration to cities. This increased religion leader's influence in cities.
ملخص الجهاز:
اما آنچه مانع جدی و اصلی بر سر این راه به شمار میرفت ، وجود جامعه ای قدرتمند و شبکه ای بود که سروران اجتماعی آن در مقابـل خواست ها و سیاست های حکومت مرکزی به شدت مقاومت میورزیدند، به طـوری کـه تـا پـیش از حکومت پهلوی کمتر دولتی یافت میشد که توان مقابله با آنـان را داشـته باشـد؛ بـه همـین دلیـل حکومت های پیشامدرن معمولاسیاست برزیستنی را برمیگزیدند که مـانع اتحـاد و اخـتلاط زعمـای اجتماعی علیه قدرت مستقر شود و با تشویق رقابت هـا و منازعـات اجتمـاعی، وجـود و بقـاء خـود را تمدید مینمودند.
پژوهش حاضر کوشش میکند تا سیاست برزیستن دولت پهلوی را در برابر حکومت های محلی و قدرت علماء شیعه را مورد تحلیل و بررسی قرار داده و در نگرشی مقایسه ای به ایـن پرسـش پاسـخ دهد که : «چرا سیاست برزیستن دولت پهلوی اول در مقابله بـا حکمرانـان محلـی موفـق بـود، امـا نتوانست قدرت اجتماعی روحانیون و علمای شیعه را کاهش دهد؟» پاسخ ابتدایی به پرسش مطروح نیز بدینسان میباشد: «دولت پهلوی اول از طریق مدرنیزاسـیون ، افزایش کنترل نظامی، تغییر زندگی مردم عشـایر و دور کـردن خـوانین محلـی از پایگـاه اجتمـاعی توانست قدرت و نفوذ اجتماعی آنان را تضعیف نماید، اما به دلیل قـدرت اجتمـاعی علمـا و رحانیـت ، چنین سیاستی دربرابر روحانیون شکست خورد و حتیبا از بـین بـردن قـدرت حکمرانـان محلـی، بـه افزایش محبوبیت و جایگاه اجتماعی ایشان نیز کمک کرد.