خلاصة:
شیوه بیان و نظم آیات قرآن، تناسب و هماهنگی میان لفظ و معنا، چینش الفاظ و عبارات و جملات، تاکیدها در الفاظ کلام الهی و نیز ترتیب و تقدّم الفاظ کلام الهی، در شمار شاخصهایی هستند که میتوان مراد جدی خداوند را از طریق آنها به دست آورد. در این مقاله، «اسلوب تاکید در قرآن» و صورتهای گوناگون آن (تاکید جمله اسمیه، تاکید جمله فعلیه و تاکید در مسندالیه) در جهت به دست آوردن اولویتها و مراتب ارزشهای اخلاقی بررسی میشود. شاخص لفظی و بیانی را باید در کنار سایر شاخصها در نظر گرفت و از آن استمداد جست. همچنین باید نقش شاخص لفظی «تاکید» را در اولویتبندی ارزشهای اخلاقی در مصادیق آیات قرآن بررسی نمود.
The rhetoric and order of the Qurans verses¡ proportion and coordination among the form and meaning¡ arrangement of the words¡ expressions¡ and sentences¡ emphasizes in the words of divine speech and also the order and priority of the divine words are among the indices through which serious purpose of God could be realized. This paper is an attempt to investigate the method of emphasis in the Quran and its various forms (emphasis by nominal and verbal sentence and subject) in order to achieve priorities and order of ethical values. The verbal and expressive indices should be taken into account along with other indices and try to get assistance from it. Also¡ the function of the verbal index of emphasis should be studied in prioritizing ethical values in manifestations of the Qurans verses.
ملخص الجهاز:
نقش شاخص لفظی «تأکید» در اولویتبندی ارزشهای اخلاقی در قرآن علی رضوانی 1 چکیده شیوۀ بیان و نظم آیات قرآن، تناسب و هماهنگی میان لفظ و معنا، چینش الفاظ و عبارات و جملات، تأکیدها در الفاظ کلام الهی و نیز ترتیب و تقدم الفاظ کلام الهی، در شمار شاخصهایی هستند که میتوان مراد جدی خداوند را از طریق آنها به دست آورد.
(معرفت، 1388: 315) سبک و شیوۀ بیان و نظم آیات قرآن، تناسب و هماهنگی میان لفظ و معنا، چینش الفاظ و عبارات و جملات، در قالبی کاملا جدید و منحصربهفرد بر اعراب عرضه شده و پس از آن تاکنون نیز کسی مثل و مانندش را نیاورده است؛ ولی با وجود این ویژگی، از چارچوب اسلوبهای کلامی عرب بیرون نبوده است.
آوردن ضمیر شأن و قصه؛ یعنی ضمیر غایب مفردی که کنایه از شأن است؛ به این معنا که امری که دربارۀ آن سخن یا مطلبی گفته میشود، مانند: «هو الله رحیم» و غرض از آن، تعظیم و مهم بودن کاری است؛ مثل اینکه گوینده، این امر را در مرتبۀ نخست بهطور مبهم بهوسیلۀ ضمیر بیان میکند تا شنونده را به اهمیت آن آگاه سازد و آنگاه آن را به جملهای که از بینبرندۀ شک و ابهام است، تفسیر میکند؛ (شرتونی، 1417: 4 / 124) مانند کلام الهی: «إننـی أنا الله لا إلـٰه إلا أنا ...
آوردن قد بر سر فعل ماضی و مضارع؛ صاحب البرهان آن را حرف تحقیق و دارای معنای تأکید میداند؛ مانند آیه شریفه: «و من یعتصم بـالله فقد هدی إلیٰ صراط مستقیم؛ (آلعمران / 101) و هر که به خدا تمسک جوید، به راه راست هدایت شده است.