ملخص الجهاز:
"او عقیده دارد که تصویر زنی چنگ نواز، مبارزات و مسابقات سوارکاران، منظرهی پادشاهی که بر تخت نشسته و دهقانهایی که چهار زانو در برابر شاه نشستهاند، تجسم برخی از داستانهای شاهنامه میباشند (بهزادی، ص 16-15) علاوه بر او شرق شناسانی چون «اوربلی orbeli»، «جاکو بوفسکی jakbovski »و بلتینسکی نیز ارتباط نقاشیهای پنجکنت و وقایع شاهنامهی فردوسی را تأیید میکنند (تالبوت رایس، ص100؛ بلتینسکی، ص 224-223) و فردوسی آنگاه که در شاهنامه قصر سیاوش در «سیاوشگرد» را توصیف میکند گویی منظورش کاخها و تالارهای نقاشی شده پنجکنت بوده است: به ایوان نگارید چندین نگار زشاهان و از بزم و از کارزار نگار سرگاه کاووس شاه نبشتند با یاره و گرز و گاه بر تخت او رستم پیلتن همان زال و گودرز و آن انجمن زدیگر سو افراسیاب و سپاه چو پیران و گرسیوز کینه خواه به ایران و توران بر راستان شد آن شهر خرم یکی داستان (فردوسی، ص462) در صحنهی دیگری از نقاشیهای دیواری پنجکنت رستم در حال کشتن اژدها نشان داده شده است.
در نقاشیهای پنجکنت شکل تاجها، نقابها و زنگها از ساسانیان اقتباس شده و بسیاری از تن پوشها همانند پوشاک دوران ساسانی است (تالبوت رایس، ص103) به عبارت دیگر پارچههایی که در نقاشیهای سغدی جهت دوخت تن پوش مورد استفاده واقع شده دارای طرحهای سنتی خاص ساسانی هستند از جمله یک موضوع مکرر در آنها بکار رفته که شامل یک دایرهی جواهر نشان حاوی شکار است و مرغابی که رشته مرواریدی را به منقار گرفته است (تالبوت رایس، ص 106-105) نوارهای مواج که در اکثر صحنههای نقاشی پنجکنت دیده میشوند از مشخصات هنری ایران در دورهی ساسانی محسوب میشوند و نحوهی نشستن اشخاص به صورت چهار زانو در صحنههای نقاشی پنجکنت نیز سنتی در ایران بوده که از دوران ساسانی به هنر اسلامی راه یافته است، گذشته از موارد فوق رنگها و صحنه آرائیهای پنجکنت یادآور شیوههای نقاشی ایرانی است."