خلاصة:
پژوهش حاضر بر آن است تا با روش تحلیلی، به دریافت بنیانهای معرفتی آن نوع زیباییشناسی مدنظر آدورنو بپردازد که به سبب طرد همسانانگاری نهفته در آن، میتوان از آن به عنوان زیباییشناسی تفاوت نام برد. هدف نهایی نیز، فهم ارتباط این نوع زیباییشناسی و نتایج فلسفی مترتب بر آن، با امر اجتماعی- تاریخی بوده است. شاکلۀ زیباییشناسی آدورنویی، بر برداشتی تازه از مفهوم دیرینۀ میمسیس استوار است. آدورنو بر خلاف تصور پساسقراطی از میمسیس، میمسیس را به مثابه تقلید و محاکات نپذیرفته و معتقد است که روح میمتیک اثر هنری، نه تکرارکنندگی بلکه بیانگری است. هنر بدین واسطه، به مقام هنری خودآیین و نامتعین ارتقاء یافته که دیگر در قیود امرالاجتماع گرفتار نیست. هنر خودبنیاد که دیگر دلالتگر بر وضعی طبیعی نیست، فهم هنری را به مثابه امری متکثر و غیرطبیعی بسط داده و به سبب خلق پریشانی معنایی، برای دریافت کننده امکان غور و تعمق در اثر هنری را فراهم میسازد. بازاندیشی آوانگاردی که در این تعمق حاصل میگردد، به سوی امر اجتماعی نابسنده، برتاب مییابد. سوژه در نتیجۀ این بازاندیشی، به تمام بنیادهای آگاهی خود که در چنبرۀ آگاهی کاذب گرفتار آمده، به دیدۀ تردید نگریسته و به صورتی یوتوپیک به رهایی از مرزهای سرکوب و تعین، گذار میکند.
Adorno is the creator of a special kind of aesthetics that for its attention to dissonance، we can name it Difference Aesthetics. This aesthetics has been created based on historical concept of Mimesis in philosophy of art but against platonic idea of it. Adorno emphasizes on expressive aspect of Mimesis. That sort of art that is based on this idea becomes an independent art that gets free of constraints of society.
An independent art that is not iterator of the natural conditions (facts)، can expand the understanding art of as a plural event and makes it possible for addressee to contemplate in work of art deeply. The contemplation that is created by this deep thought in addressee’s mind، changes his consciousness fundamentally، and propels him to transit himself to an undetermined existence. In other hand، independent art that itself is a relief، creates relief.