خلاصة:
بیگمان الگوی اسلامی پیشرفت، از جهاتی با الگوی سکولار پیشرفت، تفاوت و از جهاتی دیگر تشابه دارد. ابتنای این الگو بر مبانی فراوانی که در حوزة معارف اسلامی تولید میشود، مانند مبانی خداشناختی، هستیشناختی، انسانشناختی و ارزششناختی، به تفاوتهای چشمگیری میانجامد که نقطة فارق الگوی اسلامی از سکولار خواهد بود.ازآنجاییکه از مهمترین مبانی الگو، مبانی جهانشناختی است، نوشتار حاضر ضمن اشاره به نه مبنای جهانشناختی از منظر اسلام، تلاشی را سامان داده تا برونداد این مبانی را در نظریة پیشرفت به نظاره بنشیند و از این جهت رعایت آن مبانی را بر تدوینکنندگان الگو لازم بشمارد.برخی از مهمترین نتایج که ضروری است بر اساس مبانی جهانشناختی در الگو اشراب شود، عبارتاند از: 1. هدف گذاری به سوی ترقی دینی و معنوی، قرب الهی و زندگی عابدانه، خیر و سعادت دوجهانی، ارتقای معادباوری و حاکمیت ارزشها بهویژه عدالت؛ 2. لحاظ رشد علم و تفکر، فقه، عمل صالح، ایمان و اخلاق به مثابه عرصههای پیشرفت؛ 3. شریعتمداری الهی و مدیریت فقهی و علمی؛ 4. سمتوسودهی پژوهشهای علمی بر اساس بنیاد فاعلیت الهی و خدامحور، کشف و بررسی علل مادی و معنوی؛ 5. ایجاد ساختار اجتماعی وحدتگرای ارزشی و توحیدی؛ 6. بسترسازی بهمنظور شکوفایی استعدادها و ظرفیتها در رویارویی با مشکلات.
ملخص الجهاز:
"ثانیا اگرچه باید عوامل غیبی در الگوی پیشرفت دیده شود، اما نباید بر اساس آن نتیجه گرفت که مسبب مورد انتظار بدون هیچ تخلفی در همین دنیا واقع خواهد شد؛ زیرا ممکن است سنت دیگری از وقوع آن جلوگیری کند و امر به آخرت مؤکول شود؛ البته توجه به این نکته ضروری است که امکان بهرهمندی از برخی عوامل به معنای جواز شرعی آن نیست؛ برای نمونه اگرچه جن، یک موجود واقعی است که ارتباط با او امکانپذیر است؛ اما دربارۀ شیوههای گوناگون این ارتباط که از روزگاران قدیم میان انسان و جن تصور میشده است؛ مانند پناه بردن به جن و تسخیر جن، بحث است.
ک: انبیاء: 93/ آلعمران: 28/ ملاصدرا، 1367، ج6، ص42/ طباطبایی، 1417ق، ج14، ص272/ همان، ج16، ص132/ مطهری، 1383، ج2، صص77 -89، 96 و 136/ همو، 1382، ج3، ص377/ همو، 1384، ج1، ص132)؛ اما اقتضائات این ویژگی در نظریۀ پیشرفت چیست؟ به نظر میرسد نتایج ذیل از اهم لوازم این مبنای جهانشناختی باشند: الف) لحاظ عنصر نظم در الگوی اسلامی پیشرفت اگر جهان، یک واحد منظم و یکپارچه است، از نتایج چنین مبنایی آن است که باید نظم در رفتارهای فردی و محیط اجتماعی انسان، به عنوان نقطۀ مطلوب مورد لحاظ قرار گیرد؛ زیرا در این صورت است که هماهنگی میان او و دنیای پیرامونش تأمین خواهد شد و این فرصت را به انسان میدهد تا بتواند از هر چیزی به نحو شایستۀ آن استفاده کند؛ 1 به بیان دیگر ازآنجاکه جهان نظاممند است، باید تلاش شود تمام رفتارها منظم و هماهنگ با نظام تکوین باشد."