خلاصة:
خراسان پس از فتوح، تحت اداره خلافت اسلامي قرار گرفت و به خاطر دارا بودن منابع طبيعي و قرارگرفتن در مسير تجارت بين المللي اهميت ويژه اي پيدا كرد. اين منطقه در صنايع محلي، محصولات كشاورزي و انتقال كالاهاي شرقي سرآمد بود و منابع مورد نياز سرزمينهاي اسلامي را فراهم مي نمود. برخي از سياستهاي امويان در خراسان براي بهره مندي از اين امكانات و تقويت بنيه اقتصادي دولت خود بود. منابع درآمد مالي امويان در خراسان به سه دسته منابع شرعي، جعلي و عرفي تقسيم مي شد. اين مقاله بر آن است تا ضمن بازشناسي اين منابع، زمينه ها و نتايج مترتب برآن را نيز بازگو نمايد. روش تحقيق، مطالعه تاريخي و به صورت تحليلي و توصيفي مي باشد كه با استفاده از منابع اسلامي انجام گرفته است. يافته هاي اين پژوهش نشان مي دهد كه بخش مهمي از سياست مالي امويان در خراسان برگرفته از تغيير در احكام مالي و به كارگيري قواعد سنتي و عرفي بود. در نتيجه به جز در موارد خاص و محدود پذيرش اسلام، تغييري در منابع مالي خراسان ايجاد نكرد. پيامد اين امر گسترش نارضايتي هاي عمومي و ظهور جنبشهاي اجتماعي متعدد بود.
ملخص الجهاز:
"این تحقیق بـر آن اسـت تـا بـا توجـه بـه محـدودیت اطلاعات و اختلاف نظرهای جدی پیرامون داده های تـاریخی و چنـد دسـتگی گفتمـان دینـی مبتنی بر اجتهاد حاکم بر دوران مورد بحث و شکل گیری جریان های سیاسی نـامتوازن کـه در ظهور تغییرات اجتماعی و فرهنگی نقش مهمی را ایفا می کردنـد؛ ضـمن نقـادی و تنقـیح داده های موجود به شفاف سازی مقوله رابطه مستقیم و عینی میان سیاست اقتصاد و گفتمان دینـی را در عصر اموی تصریح نماید.
این زمین ها خود در دو دسـته قـرار مـی گیرنـد: نخسـت آن کـه صاحبش آن را ترک کرده و بدون جنگ به دست آمده که وقف همه مسلمانان اسـت و خـراج بر آنها وضع شده (همو، ٣٠٣) بنابراین فروش آنها جایز نیست و وضع خراج بـر آنهـا عنـوان مزدبها [کارمزد] دارد و در نتیجه با اسلام آوردن ساکنانش از آنان برداشته نمـی شـود و هـم از مسلمان و هم از ذمی ستانده می شود" (همو، ٣٤٥؛ ابن زنجویه ، ١٥٤).
اما این سیاست ناپایدار بود؛ چرا که کـارگزاران تـوجهی بـه رعایـت دسـتورات دینی نداشتند و مطابق با نظام مالی امویان ، برخی مالیات ها مقطوع بود و چون دهقانان موظف به وصول کامل آن بودند؛ اسلام آوردن فرد تأثیری در معافیت او نداشـت (نرشـخی، صـفحات مختلف ).
ضرب سکه در شرق خلافت اسلامی از آن جهـت حـائز اهمیـت بودکه پیش از این دارالضربهای متعددی در آن وجود داشت و «درهم را عجمان سکه میزدند" (بلاذری، ١٣٣٧، ٦٤٧-٦٤٨) و حتی برخی شهرهای خراسـان مثـل مـرو، مالیـات خـود را بـه صورت نقدی می پرداختند (همو، ٥٦٥)."