خلاصة:
شهرت و رواج قرائت حفص از عاصم و مطابقت غالب قرآنهای موجود با این قرائت، بررسی سند آن را حائز اهمیت میسازد. این مقاله به روش توصیفی ـ تحلیلی، به نقد دیدگاههای موجود در اینباره میپردازد. در برخی منابع رجالی فریقین، ابوعبدالرحمن سلمی، عاصم و حفص تضعیف شده و عثمان یکی از مشایخ ابوعبدالرحمن است. بررسیها نشان میدهد اثبات عثمانی بودن ابوعبدالرحمن نیازمند مستندات قوی است. تضعیفات عاصم در نقل حدیث نیز با توثیقاتش در قرائت متعارضند و تمرکز عاصم در قرائت بوده است. سرمنشا تضعیفات حفص، اشتباه او با حفص بصری و ازدی و عدم نقل صحیح سخنان متقدمین است و وجود عثمان در سند این قرائت نیز بنا بر دلایلی مردود است. این نوشتار با استفاده از منابع تاریخی و رجالی، نشان میدهد ضعف سند این قرائت قابل اعتنا نیست.
The fame and popularity of Hafs from Asem method of Qurān recitation and its conformity with the most of available versions of the Qurān has made its evidence authenticity and validity very significant. Deploying an analytical-descriptive method، the present paper attempts to criticize the available views in this regard. In some references of the Shia and Sunni biographies of the narrators of traditions، Abdarrahman Selmi، Asem and Hafs are weakened while Othman is regarded as among Abu Abdarrahman’s scholars. The investigations showed that proving the affiliation of Abdarrahman to Othman demands a strong documentation and evidence. The reasons led to Asem’s weakening in transmitting traditions are in contradiction to his consolidations and focus to the Qurān recitation. The origin for Haf’s weakening was that he was mistaken with Hafs Basari and Azadi and not narrating the ancients’ sayings correctly. Likewise، Othman’s presence in this recitation’s evidence is null due to some reasons. Using historic and biographies of the narrators of traditions references، this writing proves that the weak evidence of this recitation is not reliable.
ملخص الجهاز:
همچنین نقل شده ابوعبدالرحمن سلمی، امام علی7 را در قرائت یگانه میدانسته است (ذهبی، معرفة القراء الکبار، 1/108؛ ابن جزری، غایة النهایه، 1/546).
عاصم میگوید: «احدی حرفی از قرآن را برای من قرائت نکرد، مگر ابوعبدالرحمن سلمی که او نیز قرآن را از علی7 اخذ کرده است» (ذهبی، معرفة القراء الکبار، 1/75).
» (ابن جزری، غایة النهایه، 1/254) علامه معرفت در رد این ادعا مینویسد: «به نظر میرسد این نسبت کاملا نارواست و هرگز حفص بر خلاف قرائت عاصم قرائت نکرده و چنین چیزی نگفته است و لذا با لفظ مجهول (گفته شده و روایت شده) این موضوع با شک و تردید نقل شده؛ بهطوری که گویی صحت و درستی آن روشن نیست.
» (معرفت، علوم قرآنی، 242) این در حالی است که شواهدی نشان میدهد شعبه، راوی دیگر عاصم، علاوه بر آنچه از استادش (عاصم) آموخته بود، اتفاق قرائات حجاز، بصره و شام را نیز مد نظر داشت و بنای قرائت خود را بر موارد اتفاق قرائات مزبور نهاده بود.
اما حفص داعیه اختیار نداشته و تنها آنچه را از استادش آموخته است، عینا قرائت کرده است (معرفت، التمهید، 2/248) ابن مجاهد میگوید: «اختلاف روایت حفص و شعبه از عاصم به 520 مورد میرسد» (ذهبی، معرفة القراء الکبار، 1/287)، این در حالی است که حفص میگوید قرائت عاصم را که همان قرائت علی7 است، بدون کم و زیاد اقراء میکند.
2- رجالیان شیعه ابوعبدالرحمن سلمی را جزء یاران امام علی7 معرفی کردهاند، اما در بعضی کتب رجالی به دلیل متهم شدن او به عثمانی شدن، وثاقت او مورد تردید قرار گرفته است.