خلاصة:
این تحقیق در صدد بررسی پژوهش های متعدد در سراسر جهان درخصوص جایگاه زیبایی شناسی بوده ، و به تبیین ضرورت تلفیق هنردر برنامه درسی می پردازد و ضمن جستجوی تاثیر هنر در مهارت های غیرهنری، بدنبال راهی جهت اثربخشی و پرورش خلاقیت و شکوفایی استعدادهای دانش آموزان در راستای کیفیت بخشی به برنامه درسی است . این مقاله از نوع مقالات کیفی است که ضمن تحلیل اسنادی و با استفاده از روش مصاحبه به واکاوی نقطه نظرات و تجربیات تعداد بیست نفر از معلمان پنج مدرسه ابتدایی در منطقه ٣ شهر تهران ، در خصوص زیبایی شناسی در برنامه درسی، پرداخته است . یافته ها نشان داد صرف بدست آوردن مهارت وتکیه براصول وعناصر هنر وطراحی به عنوان تنها شکل ایجاد انگیزه کافی نیست و بکارگیری تلفیق هنردر برنامه درسی وقتی ارزشمند است که همراه با اکتشاف ، نوآوری ودر فضایی آزادانه باشد.
ملخص الجهاز:
"Sternberg) در خصوص اینکه انتقال هنر، در امر آموزش ، چه جنبه هایی از زندگی اجتماعی و انگیزشی دانش آموزان را در برمی گیرد، در بررسی پژوهشهای انجام شده نشان داده شده است که ، یادگیری در قالب هنری، موجب فعال شدن مغز، ایجاد مهارت های اجتماعی، شناختی و انگیزشی یا رفتاری میشود.
از یک طرف تلفیق هنر میتواند موجب ایجاد تجربه های یادگیری بیشتر دربین معلمان ودانش آموزان به لحاظ فکری وانگیزشی شود واز سوی دیگر به دانش آموزان کمک می کند تا یادگیری در آنان با نگرشی کلی تر واز راههایی متعدد، صورت پذیرد ,Bresler) Liora,2007,p289) 1 - Integration برنامه های درسی آموزش هنر به دنبال ایجاد بیان فردی، خلاقیت ، تخیل ، حل مشکل ، ریسک پذیری وارتباطات ومهارت های ارائه است واین فرض که یادگیری با انتقال هنر به یادگیری دروس غیر هنری همچون خواندن ، ریاضی، ویا استدلاهای علمی و حل مسئه بینجامد، نیست .
لذا با توجه به سؤال دوم پژوهش در خصوص تأثیر تلفیق هنر در ایجاد مهارت های غیرهنری، آنچه در کلاسهای هنر ما می بایست اتفاق بیفتد توجه مربیان تنها به ساخت خوب و مهارت های حرکتی نیست ، بلکه توجه به نوع ارتباطاتی است که در سایه ی هنر میتواند بین دانش آموزان شکل بگیرد، این یافته دقیقا مخالف نظر والتر استیس (١٩٦٠) می باشد که معتقد بود «درهنر تنها این مهم است که خود اثر هنری، خوب از آب درآید» و نیز هم سو با پژوهشی انجام شده می باشد، (٢٠١٤ ."