خلاصة:
«تبيين» به عنوان مسئله اي مهم از مسائل فلسفه تاريخ، علم تاريخ و نيز تاريخ نگاري با همه انواع، مدل ها و الگوهايي كه دارد، عهده دار بيان رابطه منطقي ميان رويدادها، تغييرات و تحولات تاريخي از يك سو و چرايي و چگونگي آنها از سوي ديگر است. توجه به روش ها و الگو هاي تاريخ نگاري مورخان مسلمان مي تواند مبادي افكار و ايده هاي مربوط به تبيين ها در ارتباط با رخداد هاي تاريخ اسلام را بنماياند. چنان كه توجه به انواع تبيين مي تواند سير تحول تبيين ها در تاريخ نگاري اسلامي را كه درسايه رشد و دگرگوني علمي، عقلي، فرهنگي، سياسي و اجتماعي، توسعه چشمگيري داشته، نشان دهد. در اين نوشته با روش تحليلي تلاش شده است انواع تبيين ها در آثار مورخان برجسته همچون: طبري، مسعودي، مقدسي، مسكويه، ابن كثير و ابن خلدون از قرن چهارم تا هشتم، مورد توجه قرار گيرد. نتيجه آنكه مي توان از تحول تبيين ها از روايي صرف به سوي تبيين عقلي و پي جويي علل و عوامل رخدادها و چرايي ها و چگونگي ها سخن گفت.
ملخص الجهاز:
"سیر تحول تبیینهای مورخان مسلمان از قرن چهارم تا هشتم هجری محمد نصیری 1 / حسین مفتخری 2 / تورج امیری 3 چکیده «تبیین» بهعنوان مسئلهای مهم از مسائل فلسفه تاریخ، علم تاریخ و نیز تاریخنگاری با همه انواع، مدلها و الگوهایی که دارد، عهدهدار بیان رابطه منطقی میان رویدادها، تغییرات و تحولات تاریخی از یک سو و چرایی و چگونگی آنها از سوی دیگر است.
3 با ظهور مسعودی (345 ـ 280) در قرن چهارم، تاریخنگاری تحولی تازه یافت و در سبک و شیوه روایتگری در بین مورخان تغییراتی حاصل آمد و دیگر آنها به شیوه اهل حدیث روایت را به صورت سلسلهای ذکر نکردند و آنچه برای مورخ اهمیت یافت، منابع و کتاب و گزارشهای واقعی بود.
در اصل او و دیگر مورخان از این دست با شیوه و روش علمی ـ فلسفی به تاریخنگاری تازهای روی آوردند و در نتیجه این تحول و توسعه علمی بود که پارادایم سنتی حاکم برتاریخنگاری متحول گردید و مورخان مسلمان علاوه بر گسترش نسبی افکار و اندیشههای انتقادی در تاریخنگاری، بهتدریج به شیوهها و الگوهایی تازه که از علوم مختلف مایه میگرفت، در تبیین مسائل تاریخی روی آوردند.
تبیینهای مورخان مسلمان در بردارنده ترکیبی از تبیینهای گوناگون است و مبتنی برعلل و عوامل گوناگون مادی و ماورایی بوده است، این امر به خوبی نشانه اهمیت و جایگاه اندیشه تبیین در تاریخنگاری اسلامی است، اما این نظریه که تبیینهای مورخان مسلمان بهلحاظ تاریخی بهتدریج از تأثیر نقش ماوراء بهسوی علل و اسباب زمینی و مادی تنزل و تقلیل یافته باشد، بررسی بیشتری را میطلبد."