خلاصة:
مفهوم كليدي توهم مالي به اين معناست كه سطح معين درآمد دولت و ساختار كوتاه مدت و بلندمدت ماليات بر سطح مخارج دولت و بنابراين بدهي دولت اثر مي گذارد. مفهوم توهم مالي براي روشن شدن يك موضوع مهم و بحث انگيز در اقتصاد كلان نيز بكار مي رود و آن موضوع بررسي اثرات سياست مالي بر رفتار بخش خصوصي است. تئوري اقتصاد كلان كينز اين ديدگاه را مطرح مي كند كه در سطح معين مخارج دولت، كاهش ماليات در نتيجه تامين مالي بدهي، تقاضاي كل را افزايش مي دهد، درحالي كه بر طبق ديدگاه آلترناتيو كه به برابري ريكاردويي معروف است، چنين كاهش مالياتي صرفاً ماليات جاري را جايگزين ميزان برابر ارزش فعلي ماليات آينده مي كند. ريكارديني ها استدلال مي كنند كه تامين مالي بدهي و تامين مالي با ماليات معادل يكديگر هستند و بنابراين كاهش ماليات بي اهميت است. هدف اصلي اين پژوهش اين است كه به لحاظ تجربي اثرات كسري بودجه و بدهي بر مصرف خصوصي مورد بحث و تحليل قرار گيرد. تمايز اين پژوهش با مطالعات قبلي استفاده از فرضيه توهم مالي به عنوان ابزار تطبيق ديدگاه سنتي با قضيه برابري است. نتايج پژوهش نشان مي دهد كه جانشيني بدهي دولت بجاي ماليات به افزايش مصرف بخش خصوصي منجر شده است و نشان دهنده ي توهم بدهي در اقتصاد ايران است.
The key notion of debt illusion implies that the determined level of governments revenues and the short term and long term structure of tax influence the level of governments expenditures and debts. The concept of debt illusion is of vital significance for an important discussion of macroeconomics, i.e. examination of the effects of fiscal policies on the behaviors of private sector. Keynesian theory of macroeconomics argues that in a determined level of governments expenditures tax reduction as a result of financing the debts increases the total demand, while according to the alternative perspective better known as Ricardian Equivalence only replaces the current tax with the equivalent amount of the current value of the future tax. Ricardians argue that debt financing and financing by tax are equivalent and thus tax reduction is insignificant. This research seeks to study the effects of budget deficit and debt on private consumption. The difference between the present study and previous similar researches lies in using debt Ricardian hypothesis as means for comparing the traditional outlook with the equivalence problem. The research results show that replacing the governments debts with tax leads to the increase in private consumption and it is a sign of debt illusion in Iranian economy.
ملخص الجهاز:
Aiyagari, Rao, Christiano, and Eichenbaum 7.
نتایج حاصل از پژوهش موسوی جهرمی و زایر (١٣٨٧) که با استفاده از روش ARDL برای دوره زمانی ١٣٨٤-١٣٤٢ انجام گرفته است ، نشان میدهد که کسری بودجه در ایران ، با توجه به ماهیت مخارج دولت ، سبب جانشینی مخارج مصرفی دولت با مخارج مصرفی بخش خصوصی میشود (اثر منفی روی مصرف بخش خصوصی) و از سوی دیگر از آنجا که روش تأمین مالی این کسری عمدتا استقراض از سیستم بانکی میباشد، موجب افزایش حجم نقدینگی و افزایش قدرت خرید اسمی بخش خصوصی میشود و بر مصرف بخش خصوصی اثر مثبت خواهد داشت .
علت این است که توجه اصلی بر کاربردهای سیاستی است که بر اساس آن مقامات مسئول ، در دوره اول مالیات را کاهش میدهند و به مقدار برابر اوراق قرضه منتشر میکنند درحالیکه در دوره دوم برای بازپرداخت بدهی افزایش مالیات اتفاق میافتد؛ بنابراین اصلاحات (تغییرات ) اساسی در هر دو تعریف لازم است و فرم خاص تابع مطلوبیت در مطالعات پیشین بر اساس معادل بودن (برابری) تأمین مالی مالیات و بدهی به کار گرفته میشود تا تعیین شود که پرداخت های بین نسلی دولت از آینده به حال که بر مصرف جاری اثرگذار میباشد، چقدر است .
سؤال اصلی این بود که انتخاب بین تأمین مالی مخارج دولت از طریق مالیات یا بدهی بر رفتار مصرفی بخش خصوصی اثر میگذارد یا نه ؟ در این پژوهش برای بررسی اثر توهم مالی بر مصرف بخش خصوصی در اقتصاد ایران از داده های سال های ١٣٩١-١٣٦٠ استفاده شد.